۱۳۸۶ آبان ۶, یکشنبه

معلمان چه میخواهند که اینطور...........؟؟؟؟

اميد كجاست تا خود جهان به قرار باز آيد ؟
معشوق در ذره ذره جان توست
كه باورداشته باشي
نوميد مردم را معادي مقدر نيست
چاووشي اميد انگيز توست بيگمان
كه اين قافله را به مقصد ميرساند
سال 86براي معلمان و فرهيختگان كشور در حالي آغاز شد كه بسياري از فعالين جنبش معلمان در بازداشت و دربند 209 تحت بازجويي به سر ميبردند .
به بيان بهتر ميتوان گفت كه سال 86 با اوجگيري درخشنده اعتراضات معلمين آغاز گرديده و تجمعات فرهنگيان به گونه اي سراسري همه معلمان كشور را در بر گرفت .
اين تجمعات در شرايطي صورت ميگرفت كه مشكلات معيشتي معلمان متراكم گرديده بود و پرده برداري از مفاسد اجتماعي نيز موجب شده بود تا صبر و تحمل همكارانمان از دست برود . در واقع ميتوان گفت كه حركتهاي انتقادي ما تا قبل از اين نيز با محدوديت و اعمال فشار مواجه شده بود و اين عوامل تا حدودي توانسته بود مانع از اوج گيري اعتراضات گردد , اما خواسته هاي فرهنگيان , كماكان آتش زير خاكستري بود كه دير يا زود بايد دوباره شعله ور ميشد . درتاريخ دهم فروردين 86 تشکل هاي صنفي فرهنگيان سراسر کشور به منظور بررسي ادامه حرکات اعتراضي خود نشستي تشکيل دادند و بعد از اين نشست بيانيه اي منتشر کردند که در آن اعلام شده است مبارزات معلمين براي تحقق خواست هاي خود در سال جديد ادامه خواهديافت.آنها اعلام كردند كه اگربه خواسته هايمان عمل نشود روز 26 و 27 فروردين در مدارس حاضر شده اما درس نميدهند. اگر بازهم به خواسته شان توجه نشود روز نهم ارديبهشت در مدارس حاضر ولي تدريس نميكنند. درصورت بي توجهي به خواسته آنان روز 12 ارديبهشت درمقابل اداره كل آموزش و پرورش تهران و درهر استان تجمع اعتراضي خواهند داشت . بالاخره درروز 18 اسفند نيز همه معلمان سراسر ايران به تهران و در جلوي مجلس تجمع خواهند كرد دراين نشست كه به صورت غيررسمي ودرخانه يكي ازمعلمين انجام گرفت , آنها ازسركوبي معلمان وفرهنگيان در 23/12/85 به عنوان يك فاجعه تاريخي يادكردند وسركوبي ها وموج بازداشت هاي معلمين را به شدت محكوم نمودند.
نگاهي كوتاه به پروسه طي شده , نشان ميدهد كه معلمان كشور از يك طرف شاهد تجمعات پرشوه و فراگيري بودند و از طرف ديگر شاهد اعمال فشارهاي گسترده تري هم بودند .
در خردادماه , در فرصت تق و لق شدن مدارس و بعد هم تعطيلات تابستان , صدور احكام ناعادلانه براي معلمان همچنان ادامه يافت و ميتوان گفت كه اعمال فشار و محدوديت ها وسيع تر گشت .
- مديركل دفتر هماهنگي هيأت‌هاي رسيدگي به تخلفات اداري وزارت آموزش و پرورش گفت: حدود 226 پرونده در كل كشور در ارتباط با تجمعات اخير معلمان تشكيل شده‏‏ است .
- محمود بهشتي لنگرودي مسئول سابق کانون صنفي معلمان تهران چهارشنبه دوم خرداد86 راهي دادگاه به انقلاب گرديد . بهشتي که بارها بخاطر دفاع از حقوق آموزش و پرورش احضار ،تهديد و زندان شده است ،در اسفند ماه همراه شمار بسيار ي از معلمان عدالت خواه راهي بند 209 زندان اوين شده بود.وبا قيد وثيقه آزاد شده بود.با اين حال مجددا احضار گرديد.
- دوم خرداد 86 چهار نفرازمعلمان ايلام حکم انفصال از خدمت داده شد و براي چهارنفر ديگر حکم صادر گرديد . آقايان : مختار دوستي نيا ، عبدالصاحب ناصري، مهدي مومني ، علي رحيمي اعضاي مجمع صنفي معلمان ايلام براي مدت سه ماه حکم انفصال از خدمت دريافت نموده اند.
- رسول بداقي عضو هيات مديره ي کانون صنفي معلمان به دادسراي عمومي وامنيت تهران فراخوانده شد . اين درحالي است كه نامبرده مدتي را در زندان اوين بسر برده و با قرار وثيقه آزادشده است.
- آقاي محمدعلي غلامي دبير زبان انگليسي ناحيه ي يک شهرستان کرج به شرکت در تحصن وتشويق معلمان به اعتصاب متهم و احضار گرديد .
- روز سه شنبه 8/خرداد/86 در پي احضاريه ي هيات بدوي سازمان آموزش وپرورش استان اصفهان،خانم مژگان ديباج ،خانم شرافت وآقايان: حميد مجيري،عبدالرسول عمادي، ستارزارعي ونورالله برخورداراحضارشدند.
- حميد پور وثوق معاون هيات مديره ي کانون صنفي معلمان ايران به دادگاه عمومي وانقلاب تهران فراخوانده شد. آقاي حميد پور وثوق معاون دبيرکل کانون صنفي معلمان تهران نيز به تازگي پس از هفته ها زنداني با وثيقه آزاد شده بود و حکم انفصال از خدمت دريافت نموده بود. با اين حال مجدد احضار شد.
- آقاي مختار اسدي فرزند حسن دبير متوسطه ي شهرستان کرج به حکم هيات بدو سازمان آموزش و پرورش شهرستانهاي تهران و با امضاي آقايان: قرباني، طوراني و پارياب به خارج از استان تهران تبعيد شد.
-خميني شهر اصفهان 28 تير ماه 86 - يكي از معلمين فعال در اين شهر توسط هيئت بدوي دادگاه حكم اخراج گرفته است. در پي تعليق و تبعيد معلمين در شهر زنجان و ابهر اين بار به معلمين حكم اخراج داده اند.
- بانه – 4 مرداد 86 دو دبير دبيرستان هاي اين شهر به نام هاي سيامک مرادي دبير زبان و ادبيات فارسي و لقمان صداقت دبير رياضي از کار بر کنار شدند. در طول سال تحصيلي اخير چهار نفر از دبيران اين شهرستان اخراج شده اند.و اين اخراج ها با هماهنگي اداره اطلاعات اين شهرستان و نيز هسته گزينش آموزش و پرورش کردستان انجام شده است.
- محمد خاكساري ؛مدير مسئول نشريه قلم و همسرش در حال حاضر با سپردن 150 ميليون تومان وثيقه آزاد هستند.خاكساري درباره قرارهاي صادر شده به‌معلمان گفت: گروهي مانند من وهمسرم با سپردن وثيقه آزاد هستند،گروه ديگر فيش حقوقي معادل 9 ميليون تومان اعتبار سپرده اند كه در حدود 68 نفر هستند و 35 نفر نيز در شهر هاي مختلف وثيقه هاي سنگين سپرده اند .
- تهران 23 مرداد 86 محمد قديمي،معلم عضو كانون صنفي معلمان طي حكمي به‌پنج سال تبعيد به‌استان خراسان جنوبي محكوم شد. به‌گفته محمد خاكساري؛عضو كانون صنفي معلمان حكم قديمي صادر و به‌وي ابلاغ شد. همچنين عمادي و ديباجي دو معلم ديگري هستند كه به‌شهر اراك و يك نفر به‌كهكيلويه و بوير احمد تبعيد شده اند.
- خاكساري مسئول قلم معلم اعلام كرد : 39 معلم انفصال از خدمت داشته اند و تا كنون تعداد معلم هاي تبعيدي به‌16 نفر رسيده است.پرونده 226 معلم در تخلفات اداري در انتظار حكم است و 268 نفر نيز در قوه قضاييه پرونده دارند كه براي بخشي از آنها منع تعقيب صادر شده و براي تعدادي دادگاه تشكيل خواهند داد.
در واقع نمونه هاي ذكرشده بخش كوچكي از واقعياتي تلخ است كه در طي ماههاي گذشته بر فرهنگيان فرهيخته كشورمان گذشت و تا كنون نيز ادامه دارد . جرمهايي كه براي معلمان , اين انسانهاي شريف و دردمند مقرر گرديده عموما از قبيل شركت در تجمعات اسفند و ارديبهشت ماه گذشته , سخنراني , تشويش و تحريك اذهان عمومي و .... ميباشد . البته اين رسم غريبي نيست كه درنظر اقتدارگرايان و مسئولان دولت مهرورز !! از بيان خواسته هاي برحق و مطالبات قانوني و خواست پرداخت مينيمم حقوق و رفع تبعيض و .... به عنوان تشويش اذهان و اقدام عليه امنيت ملي ياد ميگردد . اما با وجود تمام اين فراز و نشيب هاي طي شده , جنبش معلمان كشورمان , مسير درخشاني را طي كرد و فرهنگيان و رهبران اين جنبش با شجاعت و همت كم نظيري پيگير خواسته هاي همكارانشان گرديدند .
حال با گذشت تنها چند ماه و با شروع سال تحصيلي جديد , سوال اساسي كه مطرح ميگردد اين است كه نتيجه اين اقدامات چه شد ؟ آيا معلمان به خواسته هاي قانوني و برجقشان دست پيدا كردند ؟ آيا دولت پاسخگوي نيازهاي مبرم و پايه اي معلمان و بالتبع , ساير اقشار , هست ؟ آيا احكام صادر شده و جرمهايي كه به ما وارد شده بود , مهر پاياني خورد ؟
- به حكم دادگاه انقلاب اسلامي آقايان علي اكبرباغاني رئيس كانون صنفي معلمان ايران- تهران و نورالله اكبري عضو هيات مديره ي اين كانون هركدام به ۵ سال حبس محكوم شدند. حبس نامبردگان براي مدت ۵ سال به تعليق افتاد .
- جلسه ي رسيدگي به‌اتهامات علي پورسليمان از متهمان پرونده سازمان معلمان که قرار بود امروز در شعبه ي 15 دادگاه انقلاب تهران برگزار شود، تجديد و به‌وقت ديگري موکول شد.
- آقاي رئوفي که 18 سال سابقه کار در آموزش و پرورش داشته است ، به اتهام" تبليغ عليه نظام" و "عدم التزام و اعتقاد به دين اسلام"از کار بر کنار شده است .
- "علي حشمتي" ، "محمد توکلي" ، "علي صادقي" پس از 11 روز از بازداشتشان و "اسدالله جيراني" ، "جهانگير سلطاني" ،"کيومرث لرستاني" در روز هفتم بازداشتشان، با قرار کفالت از زندان آزاد شدند دليل بازداشت نامبردگان شرکت در اعتراضات صنفي معلمان ذکر شده است.
- رسول بُداقي عضو هيات مديره ي كانون صنفي معلمان ايران- تهران به حكم هيات بدوي شهرستانهاي استان تهران به دوسال كسر حقوق به ميزان ۱گروه شغلي (ماهانه ۴۵هزار تومان) محكوم شد.
- دادگاه انقلاب شهر سنندج ، طي احضاريه اي يکي از فرهنگيان سنندج به نام حميد ساعدي را احضار کرد. اتهام اين فرهنگي سنندجي و نويسنده کرد ،اقدام عليه امنيت ملي عنوان شده است.
- دادگاه محمدخاكساري كه براساس احضاريه ي پيشين مي بايست روزچهارشنبه 5/مهرماه/۱۳۸۶درشعبه ي ۱۵دادگاه انقلاب برگزارشود،بارديگر به روز۱۷/ آذر ماه/۱۳۸۶شعبه ي ۱۳دادگاه انقلاب موكول شد.
پاسخ تنها يك كلام است , خير . درست است كه مسير بسيار طولاني تا كنون طي شده , اما به جرأت ميتوان گفت كه اعمال محدوديتها و فشارهاي فزاينده بر عليه معلمان , نه تنها باعث شدت گرفتن انتقادات و اعتراضاتشان نگرديده بلكه در حال حاضرجامعه فرهنگي ايران به نوعي دچار ركود و منزوي شده است . روز سيزدهم مهر ماه از سوي كانونهاي صنفي معلمان , به عنوان روز همبستگي معلمان اعلام شد , اما حمايت از اين روز توسط همكاران به شدت پايين حتي در پايه ها نيز انجام نشد . چرا ؟؟
واقعيت غير قابل انكار اين است كه پس از سركوب انتقادات ما از سوي دولت , و پس از احكام ناعادلانه صادر شده كه بسياري از همكاران را مجبور به ترك ديار و يا خانه نشيني كرده است , ما شاهد ريزش حاميان اين حركتها ميباشيم . در حالي كه قشر فرهنگي مي بايست به تفکر و جمعبندي از فعاليت هاي خود بپردازد، و حاصل زحمات و رنجهايي كه همكاران طي اين ماهها متحمل شدند را به نتيجه برساند . اگر ما توانستيم تجمات موفق با شركت اكثريت همكاران , و پشتيباني چشمگير , در وحدت و انسجام ماكزيمم , داشته باشيم , چرا نتوانيم آن را تكرار كنيم؟ قطعا تا همين جا بايد به جامعه فرهنگي در اين روزهاي سخت دست مريزاد و خسته نباشيد گفت اما نكته قابل توجه و در واقع راهكار آتي براي ادامه مسير , انسجام و اتحاد تك تك ما در استمرار اعتراضات است .
همه ما بايد به خاطر داشته باشيم كه هنوز زخم «بازنشستگي اجباري» درمان نشده است , هنوز بار تبعيد و انفصال روي دوشهايمان سنگيني ميكند , هنوز طعم تلخ اخراج و وثيقه را حس ميكنيم اما آنچه مسلم و بديهي ميباشد پتانسيل نهفته در ما به عنوان نقش بلاجايگزين در آموزش الفباي آزادگي و شرافت است . يك سويي ما با ساير اقشار از جمله كارگران و دانشجويان ميتواند در دسترسي به خواسته هاي مشترك , بسيار سازنده و سرنوشت ساز باشد . با اتحاد و همدلي خواهيم توانست اين صفحه را نيز ورق زده و بيگمان به روشن ترين وجهي به پايان ببريم , همكاران دوستان , در شرايط فعلي همراهي و اتحاد ما بيش از هر چيز راهگشا و كارسازخواهد بود .