۱۳۸۶ اسفند ۸, چهارشنبه
جنبش زنان کرد
ما خواستار آزادی هر چه سریعتر خانم ها هانا عبدی و روناک صفازاده هستیم !
در شرایطی که دولتمردان ایران مدعی اجرای حقوق بشر هستند ؛و به نام اسلام و عدالت بر مردم حکومت می کنند ؛
و در گوشه و کنار این سر زمین سمینار صلح و زن برگزار می نمایند، و از مهمانان خارجی دعوت به عمل می آورند،مردم
ما در شرایطی به سر می برند ،که روز به روز بر محدودیت های فردی و اقتصادی و اجتماعی وسیاسی وفرهنگی شان افزوده
می شود. ادامه این فشارها پیامدهای بسیارنا مطلوبی را گریبان گیر جامعه محروم امروز ایران کرد ه است .
ما زنان کردستان اعتراض خود را به این روند اعلام می نماییم ؛و خاطر نشان می کنیم ،که ضمن علاقمند بودن به صلح و برابری حقوق همه انسانها و ملیت ها ی ایرانی فارغ از نژاد و یا تعلق قومی و جنسیتی مطالبات خود را بشرح زیرخواستاریم.
1.احقاق حقوق زنان ،هدف مشترک همهء فعالین جنبش زنان ایران است . در حالی که زنان ایرانی اعم ازترک ، کرد ، فارس و ... خواسته های مدنی خود رابا دیگر زنان فعال در جهان پیوند زده اند،در راستای حقوق ملی و شهروندی خویش نیز مبارزه می کنند و بیشترین هزینه را نیز متحمل می شوند. چنانچه در طی ما ههای گذشته شاهد دستگیری زنان کرد در نقاط مختلف کردستان بوده ایم،زنانی که هم دغدغه ی برابری حقوق زنان و مردان را دارند ،هم دغدغه ی حقوق اقوام و ملیت ها ی ایرانی را.
2.ما زنان کرد ، این گونه سرکوب را که به دور از نظارت کارشناسان و وکلای حقوقی ، افکار عمومی و دادگاههای علنی است،به اتهامات واهی تجزیه طلبی و تروریست وبمب گذار ، بدون در نظر گرفتن کم ترین حقوقی با بی رحمانه ترین برخوردها ، محکوم می کنیم؛ و همین امر را دال بر ظلمی مضاعف در حق این فعالان می د انیم .
3.جنبش زنان کرد ،ضمن تاکید برخواستها ومطالبات کمپین یک میلیون امضا برای تغییرقوانین تبعیض آمیز علیه زنان ،نارضایتی خود را از تهدید ها و شکنجه ی فعالان اجتماعی ، سیاسی ، مدنی و فرهنگی کردستان که اغلب آن ها در شرایط بسیار بدی به سر می برند، ابراز می دارند.
4. ما خواستار آزادی هر چه سریعتر خانم ها هانا عبدی و روناک صفازاده هستیم ؛ و از تمام فعالین جنبش زنان و نهادهای مدنی و فعالین سیاسی در سراسرایران انتظار داریم که با امضای این فراخوان با ما هم صدا شوند ،و زنان کرد را دراین شرایط سخت یاری دهند.
هم چنین از دولتمردان و مسوولین امنیتی نیز تقاضا می کنیم ، که رویه ی صلح آمیز و عدالت خواهانه ای راپیشه ی خود
کنند.
فعالین جنبش زنان کرد ـ ایران
5/12/1386
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در چهارشنبه, اسفند ۰۸, ۱۳۸۶
۱۳۸۶ اسفند ۶, دوشنبه
برادر یعقوب مهرنهاد در خطر است
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در دوشنبه, اسفند ۰۶, ۱۳۸۶
اخبار کارگری از برخی استانها در ایران
ظهر امروز جمعی از کارگران ذوب آهن اردبيل، با حضور در مقابل ساختمان مرکزی کارخانه ذوب آهن اردبيل، به نحوه پرداخت حقوق و مطالبات خود تجمع اعتراض آميز برگزار نمودند. ..بنا به گزارش خبرگزاريهای ايران، کارگران که تعداد آنها بيش از يکصد و پنجاه نفر ميشد اظهار داشته اند که به رغم وعده های مکرر بيش از سه ماه است که حقوق دريافت نکرده اند. اين کارگران با وجود تورم شديد در سخت ترين شرايط به زندگی خود ادامه ميدهند. در ادامه این گزارش می افزاید که بيش از هفتصد راننده شرکت واحد تهران اخراج شده اند. بنا بر اين گزارش کارفرما و اعضای شورای اسلامی کار شرکت واحد تاکنون از تاييد اين ادعا خودداری کرده اند. اين گزارش می افزايد اخراج کارگران شرکت واحد با وجود اينکه به دليل عدم تذکر کافی مبنی بر کم کاری و غيبت بيش از حد کارگران غيرقانونی می نمايد، اما از جانب ديگر به واسطه نزديکی به پايان سال و هزينه های نوروز اقدامی عجيب و مجازاتی سنگين به نظر ميرسد. همچنين، کارگران سد گلابر زنجان هفت ماه حقوق معوقه طلبکار هستند. در همين حال چهارصد نفر از کارگران سد گاوشان و سد زيويه در اعتراض به عدم دريافت چهار ماه حقوق معوقه خود مقابل فرمانداری شهر کامياران دست به تجمع زدند. علاوه بر اين، با وجود تجمع کارگران درخشان يزد در اعتراض به عدم دريافت بيست و دو ماه حقوق و برخورد نيروی انتظامی با آنها، اين کارگران هنوز بلاتکليفند. بنا به گفته جبار علی سليمان، يک فعال کارگری در استان يزد، بيش از ۱۲۰ کارگر کارخانه درخشان يزد ۲۲ ماه حقوق طلبکار هستند.
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در دوشنبه, اسفند ۰۶, ۱۳۸۶
پرونده زهرا بنی یعقوب همچنان باز است
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در دوشنبه, اسفند ۰۶, ۱۳۸۶
دانشجویان در شاهرود
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در دوشنبه, اسفند ۰۶, ۱۳۸۶
حکم اعدام سه فعال سیاسی اعلام و ابلاغ شد
فرزاد کمانگر , علی حیدریان و فرهاد وکیلی توسط شعبه 30 دادگاه انقلاب به ترتیب به اعدام ، 10 سال زندان و اعدام و 10 سال زندان و اعدام محکوم شدند.
این سه فعال مدنی و سیاسی پس از بیش از 18 ماه بازداشت توام با شکنجه های جسمی متعدد در اداره های اطلاعات کرمانشاه ، سنندج و 209 اوین که منجر به آسیبهای جسمی و روحی متعددی گشته بود سرانجام در دادگاهی به مدت هفت دقیقه به اعدام محکوم شدند.
فرزاد كمانگر معلم آموزش وپرورش شهرستان كامياران با 12 سال سابقه تدريس كه از يكسال قبل از دستگيري در هنرستان كارودانش مشغول به تدريس بوده همچنین عضو هيئت مديره انجمن صنفي معلمان شهرستان كامياران شاخه كردستان میباشد و تا زمان فعاليت اين انجمن و قبل از اعلام ممنوعيت فعاليتهاي آن مسئول روابط عمومي اين انجمن بوده است . همچنين عضو شوراي نويسندگان ماهنامه فرهنگي - آموزشي رويان (نشريه آموزش و پرورش كامياران) که توسط حراست آموزش و پرورش توقیف شده است و نیز عضو هيئت مديره انجمن زيست محيطي كامياران (ئاسك) میباشد و از اواخر سال 84 نيز با نام مستعار سيامند به عضویت مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران درآمده است. به همراه فرهاد وکیلی ، معاون سابق اداره جهاد کشاورزی شهرستان سنندج و علی حیدریان یک از اعضای حزب زحمتکشان کردستان ترکیه (پ ک ک) پس از ماهها شکنجه در تاریخ 10/11/1386 در شعبه 30 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی تیارامی به اتهام آنچه که محاربه خوانده شده و برخلاف تمامی موازین قانونی و بی توجه به فقدان اسناد لازم و در 7 دقیقه دادگاه ، در حالی که تمامی مطلعین منتظر خبر آزادی و احکامی دیگر بودند به اعدام محکوم شدند. این حکم ساعاتی پیش توسط دادگاه به آنان ابلاغ گردید. فرزاد کمانگر ضمن غیرقانونی دانستن دادگاه از امضای حکم خود با خواندن سرودی خودداری نمود
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در دوشنبه, اسفند ۰۶, ۱۳۸۶
۱۳۸۶ اسفند ۵, یکشنبه
تجمع صنفی دانشجویان دانشگاه شیراز آغاز شد
دانشجویان دانشگاه شیراز به دلیل وضعیت بسیار بد صنفی نبود امکانات دست به تجمعی زده اند تا به خواسته های آن ها رسیدگی شود
برخی از خواسته های آن ها به شرح زیر می باشد:
1. اخراج دانشجویان ورودی 82 از خوابگاه های مفتح و دست غیب
2. پایین بودن غذای سلف و نبودن غذا در روز های تعطیل و بالا بود ژتون غذا
3. وضعیت نامناسب خوابگاه دختران و پسران( نبود امکانات رفاهی، بهداشتی، غذا،)
4.حذف 108 کاندیدای شورای صنفی
5. عدم پاسخ گویی مسئولین دانشگاه
6. بسته شدن فضای دانشگاه و ایجاد محدودیت
اخبار این تجمع به زودی منتشر می شود
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, اسفند ۰۵, ۱۳۸۶
درگیری مردم و نیروهای انتظامی در آریا شهر تهران(گزارش کامل)
روز شنبه 4 اسفند بین نیرو های انتظامی و مردم عادی در فلکه دوم آریاشهر روبروی پاساژ گلدیس در گیریهای شدید و کم سابقهای روی داد.
ماجرا از برخورد خشن و نامناسب نیروهای گشت ارشاد با یک دختر جوان آغاز شد.بعد از اینکه آن نیرو های گشت ارشاد درحال بازداشت دختر به خاطر پوشش بودند دختر جوانروسری خود درمی آاورد و با فریادبه این حرکت پلیس اعتراض کرد سپس پلیس با زور او را به داخل ماشین برد دختر جوان که می خواست از ماشین بیرون بیاید پلیس با باتوم به صورت دختر می زند، در همین هنگام پسری که فامیل یا دوست دختر بود با پلیس درگیر میشود. افسر پلیس کله پسره را درون سطل آشغال می کند
در ادامه با برخورد خشن تر پلیس جمعیتی در حدود 150 نفر علیه احمدی نزاد و جمهوری اسلامی شعار می دند که متن بعضی از شعار ها:
جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم
توپ تانک فشفشه احمدی نزاد.......
الاف کردی ما را از 57 تا حالا
البته بیشتر به پراکنده بود
سپس بالغ بر 200نفر پلیس ضد شورش و و افسر و و در حدود 100 تایی هم سرباز به سرعت شروع به متفرق کردن مردم وحتی عابرین پیاده می کردند
وبین فلکه اول تا فلکه دوم اریاشهر نزدیک به یک ساعتی بسته شد
تا ساعت 8:45 در حدود20 نفر بازداشت شدند. بعضی از افراد بازداشت شده را با دست بند می بردند
توقف مقابل گلدیس که معمولا محل قرار هاست ممنوع بود.
پاساز گلدیس در حالی ساعت 8 شب بسته شد که جمع کثیری از مردم که با توجه به روز های پایانی سال برای خرید به داخل رفته بودند در حدود یک ساعت داخل پاساز حبس شدند.
یه چند نفری هم در جلوی گلدیس توسط پلیس مضروب شدند یه پلیس هم در اوج وحشی گری به چشم پسری ضربه زد.
در پارک استقلال جنب فلکه دوم جمع کثیری از نیروهای پلیس اماده واستاده بودند و به کسی اجازه تردد داخل پارک نمی دادندو در همین فضا در حدود 50 تا از اون موتور قرمزها موسوم به موتور تریل به میدان صادقیه وارد شدند
چندین موتور دیگر در جلوی درب پاساز بود و تعداد زیاد دیگری نیز در فلکه اول مستقر بود.
ناظران عینی گفتند که چند ماشین پر از ون های گشت ارشاد به علاوه یک سمند از مردم را گرفتند
کلیه مغازه ها و پاسازها بین فلکه اول و فلکه دوم تا ساعت 9 بسته شد
مسجد امام جعفر صادق نیز به پاتوقی برای سربازان تبدیل شده بود که تعداد زیادی سرباز در صحن آن به چشم می خورد
بین دو تا فلکه از پر بود از بسیجی ولباس شخصی و غیره
نیرو های امنیتی حتی از گفتگو های عادی و شرح ماجرا نیز جلوگیری می کردند
برخی از کسبه محل تهدید به سکوت شده بودند
تا حدود 1.5 ساعت بعد 9.5 ایستادن در جلوی پاساز غیر ممکن بود
در حدود ساعت 9 پاساز گلدیس برای خروج ان دسته از مردمی که درن ان محبوس شده بودند باز شد و پس از خروج ملت بلافاصله تعطیل شد..
گفتنی است اجرای طرح امنیت اجتماعی در محدوده آریاشهر و به ویژه پاساز گلدیس از ثبات و سختگیری بیشتری برخوردار بوده است
البته بسته شدن در پاساز گلدیس در ساعت 8 شب به خوبی گویای عمق ماجرا و وسعت آن می باشد
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, اسفند ۰۵, ۱۳۸۶
در
روز شنبه 4 اسفند بین نیرو های انتظامی و مردم عادی در فلکه دوم آریاشهر روبروی پاساژ گلدیس در گیریهای شدید و کم سابقهای روی داد.
ماجرا از برخورد خشن و نامناسب نیروهای گشت ارشاد با یک دختر جوان آغاز شد.بعد از اینکه بهش گیر می دن دختره روسریشو در اورد و گفت می خاو آزادباشم وازاین حرفا بعد پلیس بزور کردش تو ماشین دختره که خواست از توماشین بیاد بیرون پلیس یه باتوم زد تو صورتش، در همین حین یه پسری که فامیل یا دوست دختره بود با پلیس دعواش میشه. افسر پلیس کله پسره رو می کنه تو این سطل اشغالای مکانیزه که شهرداری یکیشو جلو گلدیس قرار داده بود.
با دیدن این صحنه ملت غیرتی شده و اون فرد پلیس رو که این کار رو کرده بود به شدت می زنند.
در ادامه با برخورد خشن تر پلیس جماعتی در حدود 150 نفر علیه احمدی نزاد و جمهوری اسلامی شعار می دند که متن بعضی از شعار ها
جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم
توپ تانک فشفشه احمدی نزاد
الاف کردی ما را از 57 تا حالا
البته بیشتر به صورت لمپنی بود
بعد بالای 200 نفر پلیس ضد شورش و و افسر و و در حدود 100 تایی هم سرباز به سرعت شروع به متفرق کردن مردم وحتی عابرین پیاده می کردند
وبین فلکه اول تا فلکه دوم اریاشهر نزدیک به یک ساعتی بسته بود
سرهنگی که در کنار من بود بابیسیم گزارش داد تا حالا 8:45 در حدود 15 نفر گرفتند.سه نفر رو جلوی من گرفتند وبه دو نفرشون دستبند زدند.
اجازه عکس گرفتن و فیلم گرفتن با موبایل رو به هیچ کس نمی دادند وحتی بعضا به صحبت با موبایل هم گیر می دادند.
توقف مقابل گلدیس که معمولا محل قرار هاست ممنوع بود.
پاساز گلدیس در حالی ساعت 8 شب بسته شد که جمع کثیری از مردم که با توجه به روز های پایانی سال برای خرید به داخل رفته بودند در حدود یک ساعت داخل پاساز حبس شدند.
یه چند نفری هم در جلوی گلدیس توسط پلیس مضروب شدند یه پلیس هم در اوج وحشی گری زد تو چشم یه پسره.
در پارک استقلال جنب فلکه دوم جمع کثیری از نیروهای پلیس اماده واستاده بودند و به کسی اجازه تردد داخل پارک نمی دادندو در همین فضا در حدود 50 تا از اون موتور قرمزها موسوم به موتور تریل رو خودم شمارش کردم..
چندین موتور دیگر در جلوی درب پاساز بود و تعداد زیاد دیگری نیز در فلکه اول مستقر بود.
ناظران نی گفتند که یک ماشین پر از اون ماشین های گشت ارشاد به علاوه یک سمند ادم گرفتند
کلیه مغازه ها و پاسازها بین فلکه اول و فلکه دوم تا ساعت 9 بسته شد
مسجد امام جعفر صادق نیز به پاتوقی برای سربازان تبدیل شده بود که تعداد زیادی سرباز در صحن آن به چشم می خورد
بین دو تا فلکه از پر بود از بسیجی ولباس شخصی و غیره
نیرو های امنیتی حتی از گفتگو های عادی و شرح ماجرا نیز جلوگیری می کردند
برخی از کسبه محل تهدید به سکوت شده بودند
تا حدود 1.5 ساعت بعد 9.5 ایستادن در جلوی پاساز غیر ممکن بود
در حدود ساعت 9 پاساز گلدیس برای خروج ان دسته از مردمی که درن ان محبوس شده بودند باز شد و پس از خروج ملت بلافاصله تعطیل شد..
گفتنی است اجرای طرح امنیت اجتماعی در محدوده آریاشهر و به ویژه پاساز گلدیس از ثبات و سختگیری بیشتری برخوردار بوده است
البته بسته شدن در پاساز گلدیس در ساعت 8 شب به خوبی گویای عمق ماجرا و وسعت آن می باشد
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, اسفند ۰۵, ۱۳۸۶
۱۳۸۶ اسفند ۲, پنجشنبه
اتحادیه کارگران و ituc محکوم کرد
به: کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری ITUC
تاریخ: 29/11/1386
موضوع: صدور و اجرای حکم شلاق توسط قوه قضائیه ایران در مورد کارگران به جرم شرکت در مراسم اول ماه مه
با درودهای فراوان
دوستان گرامی همانگونه که مطلع هستید امسال در شهر سنندج نیروهای امنیتی و انتظامی به مراسم گرامیداشت اول ماه مه که بصورت آرامی توسط کارگران در حال برگزاری بود یورش برده و ضمن ضرب و شتم شدید کارگران، 13 نفر از آنان را بازداشت کردند. از این بین، آقایان شیث امانی رئیس هیئت مدیره و صدیق کریمی عضو هیئت مدیره اتحادیه ما را پس از 42 روز بازداشت با قرار وثیقه پنجاه میلیون تومانی از زندان آزاد کردند و دادگاه بدوی برای آنان حکم دو سال و نیم زندان صادر کرد که پس از اعتراض ما، تاکنون دادگاه تجدید نظر رای خود را اعلام نکرده است. اما ما بقی کارگران که اکثرا عضو اتحادیه ما بودند و نایب رئیس اتحادیه آقای خالد سواری نیز در بین آنان بود هر کدام پس از تحمل 9 الی 12 روز حبس از زندان آزاد شدند و دادگاه بدوی برای هر کدام از آنان حکم 91 روز زندان و ده ضربه شلاق صادر کرد که بشدت مورد اعتراض اتحادیه ما قرار گرفت و اتحادیه ما اعتراض خود را کتبا به ارگانهای رسمی از جمله قوه قضائیه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و ... اعلام کرد و خواهان لغو این احکام در دادگاه تجدید نظر شد. با این حال دادگاه تجدید نظر استان کردستان طی حکمی به تاریخ 17/9/86 قرار زندان این دوستان را به جریمه نقدی تبدیل و حکم ده ضربه شلاق را ابقا نمود و اخیرا آنرا به دادگاه اجرای احکام ارجاع داده است تا کارگران را جریمه و حکم ده ضربه شلاق را در مورد آنان به اجرا دربیاورند.(احکام صادره دادگاه تجدید نظر ضمیمه این نامه می باشد). پیرو این حکم روز پنج شنبه مورخه 25/11/86 دادگاه اجرای احکام طی ابلاغیه ای غیر رسمی آقای صدیق امجدی یکی از 11 نفر کارگر محکوم شده را در روز شنبه مورخه 27/11/86 احضار کرد و همانجا خانواده وی را مجبور به پرداخت جریمه نقدی نموده و همزمان حکم ده ضربه شلاق را در مورد وی به اجرا در
آورد.در شرایط امروز جهان، شلاق زدن کارگران به جرم شرکت در مراسم اول ماه مه، تلاشی بغایت ضد انسانی برای امحا دستاوردهای تاکنونی طبقه کارگر جهانی است که میلیونها کارگر در سرتاسر جهان برای تثبیت آنها زندگی خود را از دست داده و مشقات طاقت فرسایی را متحمل شده اند. صدور و اجرای حکم قرون وسطایی شلاق در مورد کارگران در ایران، اعلام خطری است برای کل طبقه کارگر جهان و ما انتظار داریم شما دوستان عزیز و تمامی کارگران جهان با قدرت و شدت در برابر آن عکس العمل نشان دهند. این در حالی است که بر خلاف اصول و موازین پذیرفته شده بین المللی در سطح جهان و در سازمان جهانی کار که دولت جمهوری اسلامی عضو آن می باشد، منصور اسالو علیرغم عمل جراحی چشم و محمود صالحی علیرغم بیهوشی های مکرر و وخامت شدید وضعیت جسمانی، همچنان در زندان نگه داشته شده اند و تا کنون مقامات ایرانی به هیچیک از خواستهای سازمانهای بین المللی حقوق بشری و کارگری وقعی ننهاده و ضمن تداوم حبس آنان، حکم شلاق نیز برای کارگران صادر کرده و آنرا به مورد اجرا می گذارند. ما ضمن قدر دانی عمیق از اقدامات تاکنونی شما در مورد کارگران ایران از شما دوستان گرامی در کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری انتظار داریم تا مراتب اعتراض شدید خود را به اجرای حکم شلاق در مورد صدیق امجدی ابراز داشته و در اقدامی عاجل خواهان لغو فوری احکام قرون وسطایی شلاق و جریمه در مورد کارگران بازداشت شده در مراسم اول ماه مه در شهر سنندج شوید و این نامه را بمنزله شکایت رسمی ما در سازمان جهانی کار به ثبت برسانید و خواهان عدم پذیرش نمایندگان خود خوانده کارگری ایران در آن سازمان شوید.با احترام
اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار ایران 29/11/1386رو نوشت به سازمان جهانی کار*متن کامل احکام صادره در مورد یازده نفر از کارگران بازداشت شده در مراسم اول ماه مه سال 1386 در شهر سنندج کلاسه پرونده : 86/904 شماره دادنامه 1116 تاریخ : 17/9/86 مرجع رسیدگی : شعبه چهارم دادگاه تجدید نظر استان کردستان تجدیدنظر خواه : 1- فارس گویلیان فرزند محمد 2- عباس اندریانی فرزند عبدالباقی 3- صدیق امجدی فرزند محمد 4- طیب چتانی فرزند صدیق 5- یدالله مرادی فرزند حبیب الله 6- طیب ملایی فرزند محمد علی 7- اقبال لطیفی فرزند حبیب الله 8- حبیب الله کله کانی فرزند عبدالله 9- صدیق سبحانی فرزند علی 10- محی الدین رجبی فرزند رحمت 11- خالد سواریهمگی با وکالت سید مهدی حسینی – سنندج خیابان پاسداران ساختمان نیکان - شماره 17تجدیدنظر خوانده : دادسرای عمومی و انقلاب سنندج تجدیدنظر خواسته : دادنامه شماره 639 -24/4/86 و 911 – 31/5/86 صادره در پرونده کلاسه 86/302 و 86/822 شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی سنندج گردشکار : پس از ارجاع و وصول پرونده به این شعبه و ثبت به کلاسه فوق اینک در وقت فوق العاده و شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر استان کردستان تشکیل است پس از قرائت گزارش و بررسی محتویات پرونده و مشاوره ختم رسیدگی را اعلام و به شرح آتی مبادرت به صدور رای می
نماید.رای دادگاه تجدید نظر خواهی آقای سید مهدی حسینی به وکالت از آقایان طیب ملائی ،خالد سواری ، طیب چتانی ، یدالله مرادی ، اقبال لطیفی ، صدیق سبحانی ، صدیق امجدی، فارس گویلیان ، محی الدین رجبی ، حبیب الله کله کانی، نسبت به دادنامه شماره 639- 24/4/86 شعبه 104 دادگاه جزایی سنندج که بموجب آن موکلینش به اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمع غیر قانونی و ایجاد وکالت غیر متعارف و جنجال و هیاهو به تحمل 91 روز حبس محکوم گردیدند وارد نیست زیرا تحقیقات دادگاه نخستین نشان می دهد که آنان مرتکب بزه انتسابی شده اند و دلیل که نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته ایجاد نماید به این دادگاه ارائه نداده اند اما این دادگاه کیفر حبس تعیین شده را متناسب ندانسته به استناد بند 2 ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت حبس هر یک از متهمان را به پرداخت دو میلیون ریال جزای نقدی تبدیل می نماید. شلاق به قوت خود باقی است . تجدیدنظر خواهی آقای عباس اندریانی نسبت به دادنامه شماره 639- 24/4/86 همان دادگاه که بموجب آن به اتهام اخلال در نظم عمومی به تحمل 91 روز حبس محکوم گردیده رد شده است نیز متکی به دلیلی نیست و رای دادگاه نخستین بر اساس موازین قانونی صادر گردیده اما این دادگاه کیفر تعیین شده را متناسب نداسته و به استناد بند 2 ماده 3 قانون فوق الذکر کیفر تعیین شده پرداخت دو میلیون ریال جزایی نقدی تبدیل می نماید.بنابراین ضمن رد تجدیدنظرخواهی به استتناد ماده 250 و 257 قانون آئین دادرسی کیفری دادنامه تجدیدنظر خواسته را با اصلاح بعمل آمده تأیید می گردد. این رای قطی است. /ممستشاران دادگاه جوهری صادقی
اتحاديه سراسري كارگران اخراجي و بيكار - 29 بهمن 1386
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در پنجشنبه, اسفند ۰۲, ۱۳۸۶
۱۳۸۶ بهمن ۳۰, سهشنبه
بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران در مورد حکم اعدام یعقوب مهر نهاد
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۳۰, ۱۳۸۶
یعقوب مهرنهاد را آزاد کنید
یعقوب مهرنهاد بیش از ۵ ماه در بازداشتگاههای وزارت اطلاعات به سر برده و پس از آن به مدت ۲ ماه بدون هیچ حکمی در زندان مرکزی زاهدان زندانی شد. در چهارم دی ماه دادگاه وی تشکیل شده و پس از محاکمه به جای صدور حکم و علی رغم گفته ی قاضی پرونده مبنی بر صدور حکم طی ۱۰ روز، مجددا وی را در تاریخ ۱۵/۱۰/۸۶ برای اخذ اعترافات اجباری و ایجاد سناریوی ساختگی، به بازداشتگاه اطلاعات انتقال داده اند.
در آخرین ملاقات یعقوب میرنهاد با یکی از اقوامش در ۲ ماه پیش، آثار شکنجه بر سر، صورت و بدن وی آشکار بوده و وی به شدت دچار کاهش وزن شده بوده است. اعضای خانواده یعقوب مهرنهاد معتقد هستند که حکم حقیقی دادگاه، حکم اعدام نبوده و احتمالا در اثر شکنجه و ضرب شتم یعقوب، مشکلی برای وی پیش آمده و برای سرپوش گذاشتن بر این ماجرا این حکم صادر شده است تا با یک صحنه نمایشی اعدام در محوطه زندان از افشای شکنجه های وارده بر یعقوب جلوگیری شود
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۳۰, ۱۳۸۶
۱۳۸۶ بهمن ۲۹, دوشنبه
بیانیه کمیته پیگری بازداشت های خود سرانه
اخباری که از وضعیت زندانیان سیاسی، بهویژه در شهرستانها دردست است حاکی از برخوردهایی ناعادلانه و رفتارهایی بعضاً بسیار خشن است که این عمل خودسرانه در بازداشتگاههای استانهای مرزی، نمود بیشتری دارد. برخی اخبار نگرانکننده عبارتند از:
۱- بازداشت فاطمه گفتاری مادر یاسر گلی (زندانی سنندجی)، حبیبالله لطیفی، بختیار مرادی، مظفر کاظمی، نظیر شاکری، عثمان ایوبپور و فرهاد ایوبپور در سنندج و تهدید شدن تعدادی از وکلای مدافع کردستان به قبول نکردن وکالت کردها.
۲- گرفتن اقرار اجباری از زندانی مبنی بر همکاری با گروههای تجزیهطلب ( اخبار مشابهی در مورد هانا عبدی و روناک صفازاده از سنندج شنیده شده است).
۳- بازداشت یاسر ستوان (معلم ایرانشهری) و یعقوب مهرنهاد (فعال اجتماعی ساکن سیستان و بلوچستان) و انتساب اتهامات بسیار سنگین به آنان.
۴- فشار بر بازداشت شده برای اعتراف به همکاری با امریکا ( اخبار مشابهی در مورد سعید متینپور و برخی دیگر از بازداشت شدگان زنجان شنیده شده است).
۵- بازداشت راحله عسکریزاده و نسیم خسروی فعالان کمپین یکمیلیون امضاء در تهران.
۶- وخامت شدید وضعیت جسمانی برخی زندانیان سیاسی از جمله دکتر مصطفی علوی در زندان گوهردشت، محمود صالحی فعال کارگری در کردستان و نیز وخامت حال روحی و جسمی روحانی اهل تسنن (ایوب گنجی) که پس از ربوده شدن به تازگی آزاد شده است.
۷- بازداشت سلام نباتی و جمشید بهرامی در مریوان که پس از آن تعداد دیگری نیز در همین شهر بازداشت شدند و فرزاد کمانگر (معلم کامیارانی) که تحت فشار شدید قرار گرفته است.
۸- تهدید کردن برخی خانوادهها به صحبت نکردن با دیگران در خصوص وضع زندانیشان ( اخبار مشابهی در مورد خانواده بعضی از زندانیان کرد و از جمله خانواده مرحوم ابراهیم لطفاللهی و برخی فعالان چپ و اقلیتهای قومی شنیده شده) و در برخی موارد منجر به آن شده است که بسیاری از خانوادههای دانشجویان آزاد شده به شدت از بازگوکردن آنچه بر فرزندانشان گذشته است هراس داشته باشند.
۹- بازداشت ساناز اللهیاری و مرتضی اصلاحچی در تهران در ادامهی بازداشت دانشجویان چپ، و سلمان یزدانپناه در ارتباط با تجمع اخیر کوی دانشگاه تهران.
۱۰- بیاطلاعی یکماهه از تعدادی از بازداشتشدگان ترکمن، بیخبری تقریباً یکماهه از حشمتالله طبرزدی، صدور قرارهای سنگین تا ۵۰۰ میلیون تومان برای شماری از بازداشتشدگان زنجان و تهران، صدور احکام سنگین برای برخی فعالان سرشناس که فقط اجرای آنرا فعلاً بهحالت تعلیق نگهداشتهاند؛ از جمله علیرضا هاشمی عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران که به سه سال حبس تعریزی محکوم شده و تعداد دیگری از فعالان معلمان که به حبسهای تعلیقی از یک تا پنج سال محکوم شدهاند و نیز هادی قابل از مدرسین حوزه علمیه که به سهسال و چهار ماه حبس تعزیری و خلع لباس محکوم شده است.
افزون بر نمونههای فوق و نیز مواردی که در گوشه و کنار کشور اتفاق میافتد و این کمیته هنوز از آنها اطلاعی دریافت نکرده است، حادثة هولناک مرگ مشکوک دکتر زهرا بنییعقوب در همدان، ابراهیم لطفاللهی در سنندج و فرزاد قبادی در کرمانشاه فاجعهای دردناک در بازداشتگاههای ایران است. کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه که در گذشته با نام “کمیته تلاش برای آزادی بازداشت شدگان خودسرانه سیاسی و عقیدتی” فعالیت میکرد ضمن تأکید و یادآوری مواردی که در ۱۰ اطلاعیه قبلی به استحضار ملت شریف ایران رسانده است به مسئولان ذیربط هشدار جدی میدهد تا به هوش باشند که ادامهی چنین برخوردهای خشن میتواند منجر به عکسالعملهای پیشبینی نشدهای شود. بدیهی است برخورد حکومت با چنین عکسالعملها، هزینههایی بسیار سنگین برای کشور خواهد داشت و ظرفیت آن را دارد تا به حرکتهایی کور و غیر قابل کنترل منجر شود. چنین تنشهایی مسلّماً به زیان منافع ملی و تمامیت ارضی ایران است و بیشترین سود آن نصیب سلطهگران جهانی خواهد شد.
۲۸/۱۱/۱۳۸۶
جهت اطلاع و اقدام قانونی، رونوشت به :
۱- ریاست محترم قوه قضاییه
۲- رییس کل دادگستری استان تهران
۳- رییس کل دادگستری استان کردستان
۴- ستاد حقوق بشر قوه قضاییه
۵- هیات نظارت بر حفظ حقوق شهروندی
۶- ریاست دیوانعالی کل کشور
۷- دادستان کل کشور
۸- کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی
۹- کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در دوشنبه, بهمن ۲۹, ۱۳۸۶
بی خبری از رضا نگاهداری دانشجوس دانشگاه تهران
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در دوشنبه, بهمن ۲۹, ۱۳۸۶
۱۳۸۶ بهمن ۲۸, یکشنبه
چها فعال کارگری بازداشت شدند
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۲۸, ۱۳۸۶
پرونده کشتار کارگران خاتون اباد پیگیری نمیشود
4 سال پیش در چنین روزهایی، 28 دی ماه 1382 بود که تعداد زیادی از کارگران اخراجی مس خاتون آباد در اعتراض به اخراج خود، در مقابل فرمانداری شهر بابک دست به اعتصاب زدند. در این اعتصاب بسیاری از فرزندان و همسران کارگران نیز حضور داشتند.
در ادامه ی این اعتصاب، کارگران در روزهای بعد اقدام به تجمع و راهپیمایی در سطح شهر و بستن راه ها در اعتراض به عدم پاسخ گویی مسئولین مربوط زدند. در پی این اعتراضات پس از آنکه مذاکرات نماینگان فرمانداری و تشکلات وابسته ی به اصطلاح کارگری چون خانه ی کارگر به نتیجه نرسید، کارگران اعلام کردند که تا رسیدن به خواست های به حق خود دست از اعتصاب نخواهند کشید.
بیش از یک هفته از این اعتراضات نگذشته بود که در اوایل بهمن ماه، کارگران اعتصاب کننده از سوی نیروهای امنیتی و نظامی به گلوله بسته شدند. طی این برخورد با کارگران معترض، چند تن از کارگران اعتصاب کننده و همچنین یک دانش آموز کشته شدند و بسیاری نیز زخمی و مجروح گشتند.
آری! بار دیگر حکومت سرمایه داری ایران در مقابل خواست های مسالمت آمیز و به حق کارگران که چیزی جز امنیت شغلی نمی خواستند، پاسخی جز گلوله نداشت.
ما با گرامیداشت یاد و خاطره ی کارگرانی که فقط به خاطر مطالبه ی حقوق اولیه ی خود اینگونه جان باختند، تمامی این برخوردها را از سوی حکومت سرمایه داری ایران محکوم نموده و اعلام می داریم که طبقه ی کارگر ایران خواستار شناسایی و محاکمه ی عاملین و عامرین این جنایات در دادگاهی حقیقی است
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۲۸, ۱۳۸۶
قانون بر علیه کارگران
سرمایه داری حاکم بر ایران که در دوران جنگ تسلط خود را بر جامعه تثبیت کرده بود، پس از اتمام جنگ و در حالی که طبقه ی کارگر پس از جنگی 8 ساله کاملا سرکوب شده بود مجال را برای به پیش بردن سیاست تعدیل اقتصادی مناسب دید. به همین دلیل موج واگذاری کارخانه ها به بخش خصوصی، اخراج کارگران، گسترش قراردادهای موقت و ... از زمان دولت سازندگی آغاز شد و در دوره ی اصلاحات و همین طور در زمان دولت نهم ادامه یافت. دولت، کارخانه ها را به بخش خصوصی واگذار می کرد و سرمایه دار نیز که زمینه را برای استثمار هرچه بیشتر کارگر و در نتیجه کسب سود بیشتر مناسب می دید اقدام به اخراج کارگران می کرد و تعدادی از آن ها را این بار با قراردادهای موقت و حقوق کمتر مجدادا استخدام می نمود و حتی در برخی موارد به کلی ابزار تولید و زمین کارخانه را می فروخت و سود کلانی به جیب می زد. این روند ضد انسانی امروزه پس از گذشت نزدیک به 20 سال با سرعت هرچه بیشتر در حال انجام است. اما برای اجرای هرچه گسترده تر این سیاست اقتصادی، می بایست تمامی موانع از پیش رو برداشته می شد. به همین دلیل بحث اصلاح قانون کار مطرح شد و پیش نویس آن نیز منتشر شد و هم اکنون دولت مصرا خواستار تصویب و اجرایی شدن آن است.
یکی از مهمترین موارد در پیش نویس قانون کار بحث چگونگی اخراج کارگران است. دولت – در این جا دولت نه تنها به عنوان حامی سرمایه داران بلکه به عنوان بزرگترین سرمایه دار مطرح است- با تصویب این قانون می خواهد دیگر وقت سرمایه دار و نمایندگانش را در ادارات کار تلف نکند و در واقع این قدرت را به سرمایه دار بدهد تا هر زمان که اراده کند، بدون کمترین زحمتی کارگر را اخراج کند. به همین منظور در پیش نویس قانون کار، بند (ز) به ماده ی 21(که شرایط اتمام قرار داد کار را مشخص می کند) اضافه می شود: "كاهش توليد و يا تغييرات ساختاري كه در اثر الزامات قانون و مقررات يا شرايط اقتصادي، اجتماعي، سياسي و يا لزوم تغييرات گسترده در فناوري منجر به تعطيلي تمام و يا بخشي از كار شود." البته در ادامه تبصره ای نیز به ماده ی 21 اضافه شده است: " موارد مذكور در بند (ز) بايد به تاييد هياتي مركب از استاندار يا معاون ايشان، سازمانهاي كار و امور اجتماعي، صنايع و معادن، مديركل تامين اجتماعي، نماينده تشكيلات كارگري واحد و در صورت فقدان، نماينده تشكيلات كارگري حائز اكثريت در استان، كارفرما و يا نماينده آن برسد. چنانچه به تشخيص هيات مذكور تمام يا بخشي از كار تعطيل شود به همان نسبت مشمول خاتمه كار و مقررات بيمه بيكاري ميشود." از آن جا که بند (ز) در ماده ی 21 منجر به اخراج های گسترده می شود، قانون گذار سعی کرده است روند اخراج را با تشکیل هیئتی موجه نشان دهد اما آن چه مشخص است این است که ترکیب بندی این هیئت کاملا به نفع سرمایه دار است ضمن این که تشکیلات کارگری نام برده در قانون، همان شوراهای اسلامی کاری هستند که ماهیت ضد کارگری آن بر کارگران واضح است.
ماده ی 27 قانون کار نیز یکی از موارد مهمی است که در اصلاحیه دستخوش تغییر شده است. در قانون کار فعلی در صورت اعلام نظر مثبت از سوی شورای اسلامی کار و یا انجمن صنفی است که کارفرما می تواند کارگر را اخراج کند اما در اصلاحیه ی قانون کار کارفرما تنها موظف است اخراج کارگر را به تشکل موجود در کارخانه اعلام کند. به این ترتیب حتی نقش کم رنگ شوراهای اسلامی کار که اکثرا همسو با کارفرما موضع گیری می کنند نیز به کلی از بین می رود. در ادامه کارگر می تواند ظرف مدت 10 روز به مراجع مذكور در فصل حل اختلاف مراجعه کند. در صورتی که حکم اخراج تایید شود و کارگر به حکم صادره اعتراض داشته باشد نمی تواند نسبت به آن شکایت کند و حکم صادره قطعی تلقی می شود.
فرصت طلبان و هوشیاری کارگران
در شرایطی که دولت پیش نویس قانون کار را مطرح می کند، جریاناتی که زمانی پرچمدار سرکوب طبقه ی کارگر بودند به منظور رسیدن به مقاصد جناحی خود فریاد دفاع از حقوق کارگران را سر داده اند و به دنبال منحرف کردن اعتراضات کارگری هستند. خانه ی کارگر که از زمان تاسیس خود تا کنون مهمترین نقش را در سرکوب کارگران و به انحراف کشیدن مطالبات آنان بازی کرده است، این بار نیز هوشمندانه وارد عمل شده تا مانع از جهت گیری اعتراضات کارگران به سمت به چالش گرفتن نظام سرمایه داری شود. به همین منظور در سالگرد تصویب قانون کار دست به برگزاری تجمع می زند و با پیش نویس قانون کار مخالفت می کند. اما زمانی توخالی بودن اعتراضات خانه ی کارگر برملا می شود که آنان در برابر پیش نویس قانون کار پشت قانون کار فعلی سنگر می گیرند. قانونی که توده ی کارگر ضد انسانی بودن آن را با پوست و گوشت خود احساس کرده است. قانونی که هیچ حقی را برای متشکل شدن کارگر در نظر نمی گیرد و تنها گزینه ی شورای اسلامی کار و یا انجمن صنفی را در برابر او قرار می دهد.
خانه ی کارگر به عنوان یک حزب اصلاح طلب و در راستای اهداف سیاسی اصلاح طلبان فرصت را مناسب دیده است تا با بلند کردن پرچم مخالفت با اصلاح قانون کار و فریب دادن بخشی از کارگران، رای های بیشتری را به نفع اصلاح طلبان به سمت صندوق های رای جاری کند. اما دیگر حنای هیچ یک از فرصت طلبان برای طبقه ی کارگر رنگی ندارد. کارگران ایران به نیروی همبستگی طبقاتی خود ایمان آورده اند و در راستای از قوه به فعل رساندن نیروی طبقاتی خود حرکت می کنند.
بی شک تصویب پیش نویس قانون کار گامی دیگر در راستای سرکوب هرچه بیشتر طبقه ی کارگر ایران و قانون مند کردن روندی خواهد بود که مدت ها است آغاز شده است. اجرایی کردن اصل 44 قانون اساسی به عنوان یکی از ارکان سیاست های آتی نظام حاکم نیاز به ابزاری خواهد داشت که ضد کارگری تر کردن قانون کار فعلی یکی از آن ها است. در شرایطی که سرمایه داری به منظور ناتوان کردن طبقه ی کارگر کوچکترین اعتراضی را سرکوب می کند، فعالین کارگری را به جرم تلاش برای تشکل یابی طبقه ی کارگر زندانی می کند، جواب اعتصاب را با باتوم و گاز اشک آور می دهد و حتی دست به حذف فیزیکی فعالین کارگری می زند، تصویب پیش نویس قانون کار به هیچ وجه درو از ذهن نیست. اما سرمایه داری حاکم متوجه نیست (و شاید هم متوجه است ولی راهی جز این که در پیش گرفته است ندارد) که جنبش کارگری ایران با وجود تمام این سرکوب ها به مبارزات خود ادامه می دهد و در راستای تشکل یابی گام بر می دارد. اگر کارگران شرکت واحد سرکوب شوند کارگران نیشکر هفت تپه سر بر می آورند و اگر در برابر سندیکای کارگران شرکت واحد ایستادگی شود، کارگران نقاش به سمت تشکل یابی حرکت خواهند کرد.
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۲۸, ۱۳۸۶
وضعیت برخی از کارگران در بند
منصور اسالو ، عضو هیئت مدیره ی سندیکای کارگران شرکت واحد به 5 سال زندان محکوم شده است و اکنون در زندان اوین بسر می برد.
چند نفر از فعالین کارگری و نمایندگان کارگران نیشكر هفت تپه از جمله جلیل محمدی و رحیم بوسحاک توسط ماموران دستگیر شده و در اداره اطلاعات تحت بازجویی قرار گرفتند.
11 تن از فعالین کارگری سنندج به اتهام “اخلال در نظم عمومی“ در بیدادگاه حکومت به 6 ماه زندان و ضربات شلاق محکوم شدند.
رضا دهقان فعال کارگری سندیکای نقاشان ساختمانی در تهران دستگیر شده و تحت بازداشت و بازجویی قرار گرفت.
صديق کريمی و شيث امانی دو تن از فعالین اتحاديه سراسری كارگران اخراجی و بيكار در شهر سنندج نيز دوباره به حبس محکوم گردیده اند.
شاهد بازداشت و صدور احکام زندان برای فعالان کارگری هستیم و همچنان محمود صالحی در زندان است.
محمود صالحی،فعال سرشناس جنبش کارگری از اردیبهشت امسال علی رغم ناراحتی شدید کلیه و در شرایطی که وضعیت جسمانی وی وخیم است در زندان سنندج به سر می برد.
محمود صالحی که تنها می خواست روز جهانی کارگر را گرامی بدارد، روزی که در سرتاسر جهان هر ساله گرامی داشته می شود، به زندان می افتد.
در این جا این سوال مطرح است که در مقابل این هجمه ی بزرگ می بایست چه کار کرد؟ با چه قدرتی می توان جلوی آن را گرفت؟ به نظر می رسد که باید مقاومت کرد. اگر مقاومتی صورت نگیرد طرف مقابل هر روز گام به گام ابتدائی ترین و بدیهی ترین حقوق انسانی کارگران را زیر پایش لگدمال خواهد کرد. کارگران و انسان های جامعه ی ما در مقابل این هجوم تنها با قدرت متحدانه و آگاهانه شان است که می توانند مقاومت کنند.
اگر به لیست کارگران بازداشتی و زندانی نظری بیاندازیم، متوجه می شویم که اکثر آنان کسانی بوده اند که سعی در متشکل کردن کارگران داشته اند. کسانی که در راستای رسیدن به حقوق انسانی کارگران، قصد داشته اند ”تشکل کارگری“ بسازند. محمود صالحی در سقز این کار را می کرد. منصور اسالو در شرکت واحد تهران ، رضا دهقان در میان نقاشان. کارگان هفت تپه ای و کارگران سنندجی نیز به همین شکل!
با ذکر این نکته می توان دریافت که در شرایط کنونی تشکل یابی کارگران گامی اساسی در راه رسیدن به حقوق شان است. باید توجه داشت یکی از ستون های این امر ضروری ( تشکل یابی) دفاع از افرادی است که در راه این هدف بزرگ، متحمل هزینه های گزافی همچون بازداشت و زندان شده اند. پس باید از کارگران زندانی قاطعانه دفاع کرد و سعی در آزاد کردن آنان داشت تا یکی از ده ها مشکلی که در راه تشکل یابی کارگران بر سر راه شان وجود دارد را حل کرد. باید توجه داشت که سرمایه داری با ترفند های گوناگون سعی دارد بین صفوف کارگران شکاف و تفرقه ایجاد کند. باید از تمام کارگران زندانی فارغ از هرگونه اختلاف نظری، دفاع کرد تا توطئه ی تفرقه اندازانه ی طبقه ی سرمایه دار حاکم را خنثی نمود.
در این شرایط دیگر کارگران نیز باید به کمک هم طبقه ای های دربند شان بشتابند. نباید کارگران زندانی را فراموش کنیم. کارگرانی که همان طور که سامرند صالحی، فرزند محمود صالحی، در نامه اش نوشته است، حتی از مواهب همراهی با زن و فرزندشان نیز گذشته اند: ”در اين سالها تفريح وايام شادی من وبرادرم يا ملاقاتهای چند دقيقه ای بوده و يا زمانی بوده است که از سلامتی محمود صالحی (پدرمان) مطلع شده ايم. همیشه با دلداري های مادرمان، اين زن مبارز، به آینده امیدوار شده ایم و دوری از پدر برایمان قابل تحمل تر شده است. مادری که مدت زيادی از زندگی مشترکش را صرف تلاش برای آزادی و کسب خبر از وضعيت شريک زندگی اش و پدر فرزندانش در زندان کرده است!
ما، فرزندان محمود صالحی درک کرده ايم که چرا پدرمان زندانی شده است! همراه با ملیون ها نفر از کارگران جهان که همبستگی خود را با ایشان اعلام کرده اند به وجودش افتخار، و برايش آرزوی موفقيت می کنيم!
ما خوب ميدانم پدرمان تنها متعلق به اعضای خانواده اش نيست بلکه متعلق به همگی کسانی است که برای حق انکار ناپزير کارگران مبارزه می کنند!
با این وجود ما نگران شرايط دردناکی هستيم که پدرمان در آن به سر می برد. محمود صالحی تا به حال نزديک به هفت سال زندانی شده است و اين، سلامتی ايشان را به شدت به خطر انداخته است.
حالا از درد تنها کليه اش ، پروستات و نارسائی شدید قلبی رنج می برد. همين باعث شده است بار ديگر از اتحاديه ها ، سنديکاهای کارگری در سطح جهان و از شما، کارگران، جوانان ، زنان و مردان آزاديخواه بخواهيم که محمود صالحی را فراموش نکنيد!“
دراین شرایط به نظر می آید باید تلاش کرد که این کارگران مبارز به دست فراموشی سپرده نشوند. باید به هر نحو ممکن و با هر وسیله ای در همه جای جامعه از محل کارمان گرفته تا محل تحصیل و محل زندگی مان محمود صالحی و دیگر کارگران زندانی را معرفی کنیم.
می بایست کارگران، زنان و دانشجویان و خلاصه تک تک انسان های جامعه مان محمود صالحی و تمامی کارگران مبارز زندانی را بشناسند. باید به همه گفت که آنان چه کسانی بوده اند و حاکمیت سرمایه داری به چه بهانه ای آنان را به زندان انداخته است.
در واقع می توان زندان را جزئی از دستگاه سرکوب طبقه ی حاکم دانست. پس مبارزه برای آزادی کارگران زندانی جزئی از مبارزه طبقاتی محسوب می شود.بیایید به هر وسیله ی ممکن در شهرهایمان، کارخانه هایمان، خانه هایمان و خلاصه در گوشه گوشه ی جامعه مان نگذاریم محمود صالحی و تمامی کارگران زندانی فراموش شوند. چون همان طور که سامرند نوشته است:
”چنين کارگر مبارزی فراموش شدنی نيست! پدر ما هيچ جرمی به جز دفاع از حقوق هم طبقه ای هايش و تلاش برای ايجاد تشکل های آزاد کارگری نداشته است.
ما، از شما میخواهیم بار دیگر همه با هم با تمام توان برای آزادی اش از بند تلاش کنیم.
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۲۸, ۱۳۸۶
دفن شهدا در دانشگاه های سراسر کشور تائید شد
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۲۸, ۱۳۸۶
کارگران ارومدشت ارومیه
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۲۸, ۱۳۸۶
بازداشت فعالان جنبش زن همچنان ادامه دارد
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۲۸, ۱۳۸۶
خبر کشته شدن یک نو جوان ترک تائید شد
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۲۸, ۱۳۸۶
رامین فتاحی در زندان در گذشت
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۲۸, ۱۳۸۶
یعقوب مهر نهاد
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۲۸, ۱۳۸۶
۱۳۸۶ بهمن ۲۷, شنبه
کمپین یک میلیون امضا
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در شنبه, بهمن ۲۷, ۱۳۸۶
۱۳۸۶ بهمن ۱۶, سهشنبه
وضعیت وخیم حقوق بشر و زندانیان در ترکمن صحرا
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
اخرین گفته ها در مورد وضعیت پرونده و خانواده دکتر زهرا بنی یعقوب
زهرا بنی يعقوب، نزديكی های عيد فطر امسال همراه با نامزدش در همدان توسط نيروهای ستاد امر به معروف و نهی از منكر اين شهر دستگير و به بازداشتگاه اين ستاد منتقل شد. او 48 ساعت در اين بازداشتگاه زندانی بود و روز دوم خبر قتل او اعلام شد. مسوولان ستاد مدعی شدند او خودكشی كرده ولی خانواده زهرا بنی يعقوب معتقدند كه او در بازداشتگاه كشته شده است. رحيم بنی يعقوب در مصاحبه خود به اين نکات اشاره می کند.
از آخرين اقدامهايتان بگوييد.
هفته بعد چهار وكيل اين پرونده به همراه پدرم به همدان خواهند رفت تا از صحنه وقوع اين اتفاق بازديد دوباره ای بكنند و با عكس های موجود مطابقت دهند. البته موضوع عكس ها را كاملا ماست مالی كرده اند. شايد وقتی وكلا آنجا بروند، عكس يك جفت پوتين را نشان بدهند و بگويند اين همان عكس است. همان عكسی كه جای پای يك جفت پوتين روی صندلی وجود داشت.
نتيجه مذاكرات با آقای كروبی به كجا انجاميد؟
ايشان برای انتقال پرونده به تهران قول همكاری دادند. چون اگر رسيدگی پرونده در همدان ادامه يابد، قطعا اعمال نفوذ خواهد شد. از كجا معلوم كسی كه رسيدگی اصلی اين پرونده را به عهده دارد، پسرخاله متهم اصلی اين ماجرا نباشد. آن جا ارتباط ها خيلی نزديك است و احتمال اعمال نفوذ در پرونده خيلی زياد.
اين موضع را هم به آقای كروبی انتقال داديم كه يكی از اعضای ستاد اعتراف كرده كه به خواهرم بعد از ساعت هشت ونيم اجازه داده تا با من صحبت كند. در حالی كه بر اساس گزارش پزشكی قانونی مرگ خواهرم بعد از تماس تلفنی رخ داده. يعنی پس از خودكشی به من تلفن زده است!
گفته میشود رييس بازداشتگاه ستاد امر به معروف و نهی از کار بركنار شده؛ آيا اين خبر صحت دارد؟
يكی از مقام های بلند پايه استان همدان عنوان كرده كه رييس ستاد اخيرا بركنار شده. راست و دروغش گردن راوی.
مگر قبلا بركنار نشده بود؟
تا حالا چهار بار اين خبر را اعلام كرده اند. ولی هر بار كه به بازداشتگاه زنگ زده ايم يا مشغول نمازخواندن بود يا اين كه خودش به تلفن پاسخ می داد. اين حادثه برای آقايان به يك موضوع پيش پا افتاده تبديل شده است. ترجيح می دهند زمان بگذرد و سر و صدا ها بخوابد و همه مسايل پوشانده شود.
آيا گزارشی از اين پرونده به دادستانی كل كشور مخابره شده است؟
بله. از همدان گزارشی به دادستانی كل كشور فرستاده اند. در اين گزارش اينقدر مسايل را لاپوشانی كرده اند كه گويا كل موضوع مرگ خواهرم برايشان حل شده است. مگر می شود با وجود اين همه تناقض، مساله ای به اين مهمی حل و فصل شود.
به تناقض تازه ای رسيده ايد؟
آقايان مدعی اند، مشكلی كه در انشای حكم توسط قاضی كشيك وجود داشته باعث شده تا نتوانند خواهرم را به بازداشتگاه زنان تحويل دهند. در حالی كه وقتی من ساعت شش به بازداشتگاه زنگ زدم تا با خواهرم صحبت كنم، گفتند كه ساعت 9 زنگ بزنم. پس می دانستند كه خواهرم تا ساعت 9 آنجا خواهد بود. مطابق قانون يك بازداشتی زن نمی تواند تا ساعت 9 در بازداشتگاه مردانه حضور داشته باشد و آنها موظف اند تا هرچه زودتر بازداشتی زن را به بازداشتگاه زنان تحويل دهند. همه چيز اين قضيه مشكوك است.
از اقدام های اخير پدرتان هم بگوييد.
ايشان با چند تن از فرماندهان سپاه صحبت كرده اند و آنها هم قول داده اند تا مانع از تعقيب پدرم شوند.
مگر پدرتان را تعقيب می كردند؟
بله. کسانی همواره پدر و مادرم را تعقيب می کردند،. حتی موقعی كه پدرم به بهشت زهرا می رفت هم پدرم را همراهی می كردند!
اين را هم بگويم كه پدرم از همه افرادی كه با وجود فشارهای مختلف در همه مراسم مربوط به موضوع مرگ خواهرم به ويژه در دانشگاه حضور داشتند تشكر دارد.
مهم ترين خواسته شما چيست؟
اين است كه اين پرونده هرچه زودتر به تهران منتقل شود. چون در همدان به هيچ نتيجه ای نخواهد رسيد
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
کارگران اخشان فارس-خودرو سازی
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
نشریات در صف توقیف
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
حکم سنگسار برای دو خواهر
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
بخشنامه احکام اعدام در ملاء عام
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
فعالان جنبش زن دادگاهی شدند
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
کارگران اجر پزی در شهرستان پاکدشت از توابع تهران
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
کارگران در کرج
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
وضعیت کارگرانم در قزوین
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
کارگران ذغال سنگ طبس
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
اخبار منتشر شده از وضعیت کارگران کیان تایر
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در سهشنبه, بهمن ۱۶, ۱۳۸۶
۱۳۸۶ بهمن ۱۴, یکشنبه
اعتصاب و اعتراض کارگران بدلیل عدم پرداخت دستمزد
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۱۴, ۱۳۸۶
کارگران مربا سازی شرکت اذین همچنان در فشار هستند
هیئت تشخیص اداره کار و امور اجتماعی شهرستان شوشتربا حضور نماینده کارگران و کارفرما و نماینده وزارت کار در مورخه ٦ بهمن تشکیل جلسه داد و به اتفاق آرا رای به اعاده بکار کارگران با شرایط قبلی، و التزام کارفرما به پرداخت دستمزد کارگران از تاریخ تسلیم شکایت کارگران تا تاریخ ٦ بهمن به میزان هر کدام ٧٩٣٠٠ تومان و جمعا مبلغ ٢۵٣٧٦٠٠ تومان صادر نمود که ظرف مدت ١۵ روز قابل اعتراض و ارجاع به هیئت حل اختلاف است.
کارگران طی دو روز گذشته مقابل شرکت تجمع کرده و خواهان پاسخ کارفرما شدند. روز سه شنبه کارگران از ساعت ده تا یازده و نیم شرکت تجمع کردند، اما جوابی نگرفتند. روز چهارشنبه نیز از ساعت نه و نیم تا یازده صبح کارگران برای گرفتن جواب، در مقابل شرکت تجمع کردند. یکی از اعضای هیئت مدیره شرکت به میان کارگران آمد و اعلام کرد شرط بازگشت بکار کارگران این است که قرارداد موقت ٤۵ روزه امضا کنند. کارگران بار دیگر با اعلام اعتراض و مخالفت شدید با قرارداد موقت ٤۵ روزه، خواستار بازگشت بکار بدون هیچ قید و شرط شدند و از کارفرما خواستند که سریعا تکلیف آنها را روشن كند. یکی از اعضای هیئت مدیره شرکت، به کارگران گفته است که طی یکی دو روز آینده و طبق مهلت در رای صادره، جواب خود را به اداره کار و امور اجتماعی شوشتر اعلام میکند.
در حالیکه دولت و کارفرما با سر دوندان کارگران میخواهند آنان را وادار به تسلیم کنند، کارگران قسمت مرباسازی شرکت آذین با اتحاد و یکپارچگی بر خواستهای بحق خود پافشاری میکنند و تن به قرارداد موقت نمیدهند.
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۱۴, ۱۳۸۶
اخراج کارگران
hrwaiiran@gmail.com
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۱۴, ۱۳۸۶
اعتصاب کارگران کیان تایر
hrwaiiran@gmail.com
ارسال شده توسط human rights watch active in iran در یکشنبه, بهمن ۱۴, ۱۳۸۶