۱۳۸۶ آذر ۸, پنجشنبه

تعطیلی دانشگاه آزاد تهران مرکز

تمامی کلاس های درس دانشگاه تهران مرکز(دانشکده فنی) به دلیل سرمای هوا(چون دانشکده فنی دانشگاه تهران مرکز هیچ گونه وسیله گرمایشی ندارد) و جلوگیری از اعتراضات دانشجویان به این وضعیت مسئولین دانشگاه به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک کردند. نکته مهم این است از آغاز سال تحصیلی کلاس های درسی به صورت بسیار نامنظم برگزار می شد و اکنون هم با این تعطیلی معلوم نیست که دانشجویان و استادان 1 ماه مانده به پایان ترم چگونه درس های خود را تمام کنند؟

ضرب و شتم یک فعال ترک

شاهین اسماعیل پور که یکی از فعالین ترک زبان در اذربایجان است در طی روزهای گذشته از طرف مامورین اطلاعات احضار و تحت شکنجه فیزیکی قرار گرفت.همانطور که در تصویر مشاهده میکنید قسمتی از بدن وی دچار کبودی بر اثر شکنجه شده است.
در اخرین گزارشاتی که از اذربایجان برای ما ارسال شده اعلام شده است که وی در حال حاضر در منزل تحت مداوا قرار گرفته و از ناحیه ران دچار اسیب دیدگی شدید شده است

دو دانشجوی دختر دیگر کشته شدند

در حالی که چند روز از ماجرای قتل دو دختر دانشجو در قزوین می گذرد و یک تیم ویژه از ماموران پلیس آگاهی جستجوی گسترده خود را برای دستگیری عامل این جنایت ها آغاز کرده است ، رئیس پلیس استان قزوین شایعه ربوده شدن این دختران را رد کرد.

حادثه تلخ بود و دردناک و هنوز با گذشت چند روز از این ماجرا که در قزوین اتفاق افتاد، موضوع از سوی رسانه های جمعی مورد کنکاش و پیگیری قرار دارد.

تنها شاهد این حادثه یک دانشجوی دختر به نام سمیه است که به اتفاق ۲ دختر دانشجوی دیگر پس از سوارشدن به یک خودروی عبوری سمند، وقتی متوجه شد راننده با سرعت تغییر مسیر داد و به اعتراض آنها توجهی نکرد، با گشودن در خودرو خود را بیرون انداخت و یکی از روستاییان که پیکر نیمه جان او را در حاشیه جاده فرعی مشاهده کرده بود، وی را به بیمارستان منتقل کرد و پس از مطرح شدن شکایت ، تلاش گسترده ای درخصوص سرنوشت ۲ دختر دانشجوی دیگر آغاز شد.

کشف اولین جسد

پس از ۲۴ ساعت از وقوع این حادثه ، جسد یکی از دختران دانشجو به نام الهام پیدا شد و ۶ روز بعد نیز جسد دیگر دختر دانشجو به نام فاطمه در داخل کانال آب جاده کورانه پیدا شد. اگرچه هنوز از نحوه قتل ۲ دختر دانشجو گزارشی منتشر نشده است ، اما روز گذشته سرهنگ هدایتی رئیس پلیس استان قزوین با رد هرنوع شایعه ای مبنی بر آدم ربایی ، قتل و تهدید با اسلحه ، عنوان کرد: بنابراعلام نظریه پزشکی قانونی ، اجساد با ظاهری کاملا سالم کشف شده اند. اگرچه جستجوی پلیس آگاهی برای دستگیری راننده سمند آغاز شده ، اما رئیس پلیس قزوین عنوان می کند، سهل انگاری دختران دانشجو در استفاده از خودروی عبوری موجب بروز این حادثه شده است.

گذشته از موارد فوق که از سوی رئیس پلیس استان قزوین به آن اشاره می شود، این نگرش وجود دارد که درخصوص امنیت دانشجویان بخصوص دختران دانشجو، مسوولان دانشگاه ها نیز باید حساسیت لازم را نشان دهند و با تعامل با مسوولان انتظامی ، دانشجویان از خودروهایی استفاده کنند که حداقل از سوی پلیس شناسایی شده و این الزام وجود داشته باشد که دانشجویان از خودروهای مورد تایید استفاده کنند.

hrwaiiran@gmail.com


۱۳۸۶ آذر ۷, چهارشنبه

وضعیت ناگوار یک فعال حقوق بشر

خانواده «عمادالدین باقی»، رییس دربند انجمن دفاع از حقوق زندانیان، روز دوشنبه بعد از گذشت 45 روز موفق به ملاقات وی شدند. باقی در این ملاقات كه نحوه انجام آن، اعتراض خانواده‌اش را به دنبال داشت، اعلام كرده كه تاكنون پنج نامه به رییس قوه قضاییه، رییس دادگستری استان تهران، وزیر اطلاعات، رییس مجلس و قاضی پرونده نوشته است و ضمن توضیح سیر پرونده و نقض حقوق خود به روش بازداشت و نگهداری اعتراض كرده است. او در نامه‌هایش اعلام كرده كه به دنبال جنجال و هیاهو نیست، اما اگر این بی‌قانونی‌ها و شكنجه‌های روحی و روانی كه در موردش اعمال می‌شود ادامه یابد، برای او راهی جز اعتصاب غذا باقی نمی‌ماند. خبرنگار نوروز در گفت‌وگویی با خانم «فاطمه كمالی احمدسرایی» همسر باقی، از این ملاقات و آخرین وضعیت این زندانی سیاسی جویا شده است. - خانم كمالی! ملاقات شما با آقای باقی در چه شرایطی انجام شد؟ وكیل آقای باقی بسیار زحمت كشید و تقاضای ملاقات حضوری داد و دختران من بعد از 45 روز توانستند پدرشان را در آغوش بگیرند اما بغض‌هایشان را از تكیده شدن پدرشان در گلو شكستند.آقای باقی به شدت لاغر شده بود، او با دو مأمور وارد سالن ملاقات شد. ما گمان می‌كردیم كه او را تا سالن همراهی می‌كنند و كنار می‌ایستند، اما با كمال تعجب به همه خانواده گفتند كه دور میز بنشینید و بعد یكی از آنها بالای سر آقای باقی ایستاد و دیگری بالای سر خانواده. آقای باقی از این رقتار شدیدا دلخور شده بود وگفت:«ما مثل تمامی زندگیمان شفاف هستیم و این رفتار شما توهین‌آمیز است». اما با تقاضای خانواده، آقای باقی حضور آنها را نادیده گرفت. اما با اینكه این دو مامور یكسره بالای سر ما بودند، متاسفانه هنگام خروج از سالن ملاقات، من و دخترانم را به سمت اتاقی هدایت كردند تا بازدید بدنی كنند. این كار بسیار مورد تعجب و سؤال ما بود؛ زیرا اگر قبل از رفتن به ملاقات بازدید بدنی می‌كردند، شاید كمی قابل توجیه بود مثلا اینكه آنها با نگاه منفی و توهم توطئه‌ای كه نسبت به ما دارند، بخواهند جلوی خبررسانی مكتوب به آقای باقی را بگیرند اما گشتن به هنگام خروج چه منطقی به جز این می‌تواند داشته باشد كه مبادا ما مكتوبی از باقی به بیرون زندان منتقل كنیم، آن هم در شرایطی كه باقی كاغذ و قلم در اختیار ندارد؟ وضع طوری بود كه دختر كوچكم به من گفت: «مادر! با این ملاقات من بیشتر نگران شدم. ببین چه فشارو شكنجه روانی به بابا تحمیل می‌كنند كه با آن همه مراقبت هراس دارند از این كه بابا به ما گزارش مكتوبی از وضعیت خود را بدهد». ما درباره این بازرسی از مسؤولان زندان توضیح خواستیم اما خانمی كه ما را به سمت اتاق راهنمایی كرده بود، با تحكم از ما خواست به صف شویم رفتار تند او با مادر باقی برای به صف شدن موجب رنجش دخترانم شد و بعد از آنكه كیف دخترم را گشت و بازرسی بدنی كرد، دستكش به دست كرد و از او خواست كه لباس زیرش را هم در بیاورد. دخترم كه باور نمی‌كرد، با تعجب به من نگاه كرد و به آن مامور گفت:«تو گفتی چه كار كنم؟» و وقتی مامور با جسارت و خشونت تكرار كرد، دخترم ناگاه به هم ریخت و شروع به گریه و اعتراض كرد. او به‌شدت اعتراض می‌كرد و می‌گفت:«من اجازه این كار شنیع را به شما نمی‌دهم. مگر شما قاچاقچی را ملاقات داده‌اید؟ شما از چه می‌ترسید كه حتی چند سانتیمتر كاغذ را از پدرم دریغ كرده‌اید؟ مدام با لای سر ما چشم به دهان ما دوخته بودید و دست و پای ما را می‌پاییدید. ما با حضور دو مأمور مرد چه طور می‌توانستیم چیزی را آن هم این چنین، جاسازی كنیم؟ من هرگز به شما اجازه نمی‌دهم به من این همه توهین كنید. چرا در شأن افراد با آنها رفتار نمی‌كنید؟ آیا اینكه بنا را بر آزار روحی پدر من گذاشته‌اید، كافی نیست؟». گریه و بغض دخترم به گونه‌ای بود كه خواهرانش و همه را متأثر كرد. فضا به گونه‌ای بود كه من به‌سختی توانستم آرامشم را حفظ كنم؛ به‌خصوص اینكه برادر باقی به تازگی دچار سكته مغزی شده و عصبیت و هیجان برایشان خوب نیست. ایشان چون نگران حال آقای باقی بودند به سختی به ملاقات آمده بودند تا شاید با دیدن برادر خود، آرامش بگیرند اما متاسفانه دیدن باقی و منقلب شدن برادرزاده‌هایش وضعیت او را به گونه‌ای دگرگون كرد ه بود كه من فكر می‌كنم خدا او را برای ما نگه داشت. من بسیار متأسفم از این همه ظلمی كه در یك ملاقات 20 دقیقه‌ای به بچه‌ها و خانواده او روا داشتند. من نمی‌فهمم چرا اینقدر حرمت‌شكنی می‌كنند؟ كاش یكی بود و به این سوال پاسخ می‌داد. با توجه به اینكه باقی قلم و كاغذ ندارد و حتی چند سانتیمتر كاغذ را برای نوشتن شماره‌های آیات قرآنی كه تلاوت می‌كند، از او دریغ كرده‌اند، چگونه می‌تواند به ما چیزی بدهد؟ این بازرسی چه به وسیله وزارت اطلاعات و چه به وسیله زندان صورت گرفته باشد، چه معنایی جز اذیت روانی خانواده می‌تواند داشته باشد. - وضعیت روحی و جسمی آقای باقی چگونه بود؟ وضعیت روحی باقی خیلی عالی بود. فكر می‌كردیم وقتی ایشان را می‌بینیم، با توجه به اینكه 45 روز در سلول بسته بوده است باید به ایشان روحیه دهیم اما جالب بود كه بعد از ملاقات با تمام مسائل ناخوشایندی كه بود، روحیه گرفتیم اما این منجر به نادیده گرفتن اجحافی كه در حق ایشان می‌شود، نیست. ایشان 45 روز است كه در سلول بسته هستند. باقی آنقدر از اخبار دور بود كه تازه دیروز یك روزنامه قدیمی به دست آورده بود و از درگذشت مرحوم قیصرامین‌پور باخبر شده بود. بسیار متاثر بود و می‌گفت كه كاش زودتر می‌فهمید و می‌توانست برای خانواده‌اش پیام تسلیت بفرستد. از قیصر در روزهای قبل از زندانی شدنش یاد می‌كرد و اینكه بنا بود شعری در مورد «حق حیات» بگوید. به آقای باقی گفته‌اند كه از فردا روزنامه در اختیارش قرار می‌دهند، اما ما نمی‌دانیم چه روزنامه‌ای خواهند داد. مساله مهم دیگری كه در ملاقات مطرح شد، این بود كه ایشان گفت درخواست قلم و كاغذ كرده است تا به مسئولان نامه بنویسد. اول گفته‌اند خودكار ممنوع است. اما بعد از اعتراض باقی به غیرقانونی بودن این رفتار، تنها برای نوشتن نامه قلم و كاغذ داده‌اند و بعد از نوشتن، از باقی گرفته‌اند. باقی پنج نامه به برخی از مسئولان نوشته است كه عبارتند از رییس قوه قضاییه، رییس دادگستری استان تهران، وزیر اطلاعات، رییس مجلس و قاضی پرونده. در این نامه‌ها با توضیح سیر پرونده و نقض حقوق خود به روش بازداشت و نگهداری اعتراض و اعلام كرده است كه به دنبال جنجال و هیاهو نیست؛ اما اگر این بی قانونی‌ها و شكنجه‌های روحی و روانی كه در موردش اعمال می‌شود ادامه یابد، برای او راهی جز اعتصاب غذا باقی نمی‌ماند. - آیا در این ملاقات توانستید كتاب یا وسیله‌ای به آقای باقی بدهید؟ خیر از دادن لباسها و مقداری خوراكی كه برده بودیم، خودداری كردند و دو سه كتابی كه برای ایشان برده بودیم را تحویل نگرفتند. البته اگر به فرض تمام امكانات را هم در اختیار ایشان قرار دهند، باز هم سلول ایشان از حالت سلول بسته خارج نمی‌شود. ما نمی‌دانیم این همه اصرار برای بلاتكلیف نگه داشتن باقی در چنین وضعیتی بعد از اتمام بازجویی‌ها برای چیست؟

۱۳۸۶ آذر ۶, سه‌شنبه

برگزاری مراسم برای دکتر زهرا بنی عامری

دانشجویان دانشگاه تهران با تجمع مقابل دانشکده دارو سازی این دانشگاه خواستار ارجاع پرونده دکتر زهرا بنی عامری(دانشجوی دکتری که در منکرات همدان کشته شد) به تهران شدند. در این تجمع با حضور 500 نفر از دانشجویان و برادر دکتر زهرا بنی عامری هم در این جمع حضور داشت و به ایراد سخن پرداخت وی در سخنانی گفت: کتبا از دادگستری همدان خواهان ارجاع پرونده خواهرم به تهران شدیم همچنین طورماری با 5000 امضا تهیه شده که به رییس قوه قضاییه فرستاده شد و خواهان ارجاع پرونده زهرا بنی عامری به تهران شدند گفتنی است وکیل این پرونده خانم شیرین عبادی که خواهان حضور در این جمع بود با ممانعت حراست دانشگاه روبرو شد و مانع از حضور وی شدند
در بخشی از بیانیه این داشنجویان آمده است: به نام آزادی به نام دانشجو به نام زهرا بنی عامری در 20 مهر امسال زهرا بنی عامری به اتهام جرم مشهود بازداشت شد و از یک انسان یک جسد باقی ماند حال سوال ما این است آیا یک مامور صفر می تواند جرم مشهود را تشخیص دهد.....دیدبان حقوق بشر فعال در ایران خواهان رسیدگی به پرونده قتل این دختر دانشجو می باشد و عاملان آن که کسانی جز مسئولان منکرات همدان نمی باشند به مجازات برسند

کدام امنیت؟برای چه کسی؟امنیت برای مردم یا؟؟؟؟...










به نظر شما با شیوه ی زیر امنیت ارتقا یافته یا شدیدا کاهش یافته؟

در پی تاکید بر ادامه طرح موسوم به ارتقا امنیت اجتماعی علیرغم آن که نیروی انتظامی پیش از این اعلام کرده بود ضرب و شتم متهمین موسوم به اراذل و اوباش اشتباهی بوده که از مامورین این نیرو سر زده است، اما به نظر می رسد برخوردهای فراقانونی، زننده و خلاف حقوق شهروندی مامورین نیروی انتظامی در پی اعلام حمایت رهبری از این طرح با شدت بیشتری از سر گرفته شده است. تصاویر زیر گوشه ای از برخورد این نیرو با متهمین موسوم به اراذل او باش را نشان می دهد به نظر شما این گونه برخورد ایا در مورد اراذل و اوباشی که جمهوری اسلامی از انها برای سرکوب استفاده میکند درست است..ما تا کنون چندین مورد از نقض حقوق بشر در ایران را عینا مشاهده کردیم و این یکی از بارز ترین نقض حقوق بشر در ایران است که بغضا احکام سنگینی را به ایشان ابلاغ میکنند.در تصاویر شما ضرب و شتم مردی در منزلش را مشاده میکنید که یک سرباز از این موقعیت به هر شکل سواستفاده کرده و مرد مورد نظر را مور ضرب و شتم قرار میدهد.البته این برخورداز طرف مافوق دستور داده میشود و سرباز ناچار به این کار تن در میدهد.همانطور که در اغاز این برنامه به اصطلاح طرح ارتقاع امنیت نا اجتماعی گزارشی را منتشر کردیم باز هم یاد اور میشویم که این امکان وجود داردکه برخی از این افراد فعال سیاسی بوده و در تجمعی از انان عکس گرفته شده باشد.همانطور که میدانید مامورین برای این که بتوانند افراد مورد نظر را براحتی بازداشت کنند و از درگیری با مردم برحظر باشند در هنگام بازداشت ایشان را مورد ضذب و شتم به هر شکل قرار داده و انان را دزد و اراذل و اوباش و قاچاقچی و یا اسامی دیگر معرفی میکنند.
از گزاشتن عکس سرباز درهنگام ضرب و شتم خود اری شد

۱۳۸۶ آذر ۵, دوشنبه

بازداشت یک فعال دیگر زنان

آستانه روز جهانی نفی خشونت بر علیه زنان رژیم جمهوری اسلامی با بازداشت یک فعال حقوق زنان پیشاپیش به استقبال این روز رفت .
وجدان های بیدار ، فعالین مدنی و سازمان های جهانی مدافع حقوق بشر ، روز گذشته خانم مریم حسین خواه در پی احضار به دادگاه انقلاب بازداشت شده است و رسانه های وابسته به حاکمیت مثل همیشه با سناریو سازی های خود وی را وابسته به یک گروه مسلح مخالف رژیم معرفی کردند تا از این طریق زمینه سرکوب فعالین حقوق زنان را آماده نمایند .
این اولین بار نیست که رژیم جمهوری اسلامی به فعالین حقوق بشری که برای برابری و عدالت اجتماعی و جلوگیری از نقض سیستماتیک حقوق بشر فعالیت می کنند اتهامت این چنین وارد می سازد در ماه گذشته نیز مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به عنوان گروهی حامی تروریست معرفی شد و این روند با سکوت سازمان های جهانی ادامه خواهد داشت .
مریم حسین خواه روزنامه نگار و فعال حقوق زنان در ایران می باشد که در 26 آبان ماه به دادیاری ویژه امنیت دادگاه انقلاب احضار شده و بعد از دو روز بازجویی پی در پی بازداشت و به بند 209 زندان اوین منتقل شد.
لذا بدین وسیله ضمن اعلام حمایت از خانم مریم حسین خواه از تمامی سازمان های حقوق بشری برای آزادی وی استمداد می طلبیم و خواهان برخورد قاطع سازمان ملل متحد با سرکوب جنبش زنان در ایران هستیم .

۱۳۸۶ آذر ۱, پنجشنبه

خشونت شدید در مراسم فروهر ها


امروز یک آذر 1386در نهمین سالگرد کشته شدن فجیع داریوش و پروانه فروهر توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران مراسمی خانواده ی وی در محل منزل ایشان خواهان برگزاری بودند که وزارت اطلاعات از صبح کوچه ی منتهی به خانه ایشان را بسته بود و اجازه هیچ رفت و آمدی را به مردم و خانواده ی آن ها نمی دادند به گزارش گزارشگر دیدبان حقوق بشر فعال در ایران کلیه موبایل ها در منطقه ی وسیعی در اطراف خانه فروهر ها قطع شده بود و از ساعت 2 بعداز ظهر ( 1 ساعت مانده به شروع مراسم) حضور ماموران لباس شخصی و نیروی انتظامی به شدت محسوس بود و در نزدیکی ساعت 3 بعد ظهر حضور اقشار مختلف مردم که برای شرکت در این مراسم بسیار زیاد شده بود نیروهای لباس شخصی( که منتصب به وزارت اطلاعات بودند) دست به خشونت زدند و با توهین ها رکیک و ضربات مشت و لگد افرادی که خواهان شرکت در مراسم بودند مضروب می کردند هنگامی که این خشونت هم افراد حاضر را متفرق نکرد ماموران لباس شخصی به صورت وحشیانه به مردم حمله کردند و به شدت مورد ضرب و شتم شدید قرار داند گزارش های گزارشگر ما از آن حکایت می کردن که سر چند تن شکسته شد و چندین نفر از مردم بازداشت شدند
اخبار تکمیلی در ساعات آینده ارسال می شود

تبعید دو زندانی اوین به..........


بنا بر گزارشات رسیده از زندان اوین آقایان فرزاد کمانگر و علی حیدریان طی روز گذشته به زندان رجایی شهر کرج تبعید شدند .
آقایان فرزاد کمانگر و علی حیدریان دو تن از زندانیان سیاسی که در اندرزگاه 7 زندان اوین بسر می بردند به دلیلی نا معلوم به زندان رجایی شهر کرج که محل نگهداری زندانیان با جرایمی چون قتل می باشد منتقل شدند .
آنها از زمان انتقالشان به زندان رجایی شهر تا کنون با خانواده های خود تماسی نداشته اند و همچنان در قرنطینه زندان رجایی شهر نگهداری می شوند .
فعالان حقوق بشر در ایران تبعید زندانیان سیاسی را در راستای اعمال فشار بر ایشان می داند و خواهان رعایت اصل تفکیک جرایم در مورد ایشان می باشد .

ضرب و شتم دو دانشجوی در بند


بنا بر گزارشات رسیده ظهر امروز بزرگنیا رئیس اندرزگاه 8 با پرخاش به زندانیان سیاسی واقع در اندرزگاه 8 زندان اوین ایشان را تهدید به تبعید به زندان رجایی شهر کرج کرد ، سپس ساعاتی بعد در حالی که احمد قصابان ، مجید توکلی ، احسان منصوری و دکتر علوی در هواخوری زندان بسر می بردند از سوی افسر نگهبان با پرخاش و فحاشی و گرفتن یغه احمد قصابان وی را به سمت اتاق افسر نگهبان انتقال داد ، عمل غیر انسانی افسر نگهبان باعث عکس العمل سایر زندانیان شد که در نهایت مجید توکلی و احمد قصابان را با ضرب و شتم به هواخوری افسر نگهبانی انتقال دادند .
ضرب و شتم زندانیان سیاسی با الفاظ بسیار رکیک به مدت بیش از 20 دقیقه ادامه داشت و افرادی چون ضیاعی معاون اندرزگاه ، بزرگنیا رئیس اندرزگاه ، منضهیان سر وکیل بند ، اصغری افسر نگهبان ، عباسی افسر نگهبان به همراه دو تن دیگر در ضرب و شتم وحشیانه آنها دست داشتند ، شدت ضرب و شتم به حدی بود که صدای سیلی های پی در پی را اکثر زندانیان در داخل اندرزگاه می شنیدند و در جریان این حمله سازمان یافته عینک آقای احمد قصابان خورد شد .
ضیاعی معاون اندرزگاه که سابقا از مامورن وزارت اطلاعات بوده است و جدیدا به سمت معاونت اندرزگاه 8 در آمده است دانشجویان زندانی را تهدید به قتل کرد و گفت که این اقدامات با هماهنگی های قبلی و با دستور مقامات قضایی و امنیتی انجام گرفته است و هیچ کس هم نمی تواند هیچ غلطی بکند ( هیچ ... بخورد ) و سپس ادامه داد شما را می کشم و هیچ کاری نمی توانید بکنید.
حملات سازمان یافته امروز از چندی پیش آغاز شده بود و فردی به نام جنیدی ( جولینی ) پیشتر هر روزه دانشجویان را مورد فحاشی قرار می داد و سعی در ایجاد درگیری با ایشان را داشت ، از سوی دیگر نیز فرزاد کمانگر و علی حیدریان نیز از اندرزگاه 7 به زندان رجایی شهر تبعید شدند و احتمال تبعید دانشجویان زندانی نیز به زندان های چون رجایی شهر و یا قزل حصار وجود دارد ، هم اکنون هیچ اطلاعی از محل نگهداری آقایان احمد قصابان و مجید توکلی در دست نیست و احتمال شکنجه و ضرب و شتم ایشان همچنان وجود دارد.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ضرب و شتم وحشیانه زندانیان سیاسی را شدیدا محکوم می کند و خواهان واکنش جدی و فوری سازمان های حقوق بشری در مورد آقایان احمد قصابان و مجید توکلی می باشد .

۱۳۸۶ آبان ۲۹, سه‌شنبه

بازداشت در کرمانشاه

بنا بر گزارشات رسیده آقای اسماعیل شادی از دبیران مدرسه صلاح الدین ایوبی شهرستان کامیاران روز شنبه 26/2/86 توسط اداره اطلاعات کرمانشاه بازداشت شد
وی همراه سه تن دیگر از بازداشت شدگان آقايان پرویز ستاری دانشجوی دانشکده فنی ، خبات يوسفي دانشجوی رشته برق ، هوشيار شابادي در اداره اطلاعات کرمانشاه و در سلول انفرادی نگهداری می شوند
اداره اطلاعات کرمانشاه محل شکنجه های وحشیانه بسیاری از فعالین سیاسی می باشد که در آنجا با آب جوش و یا جریان الکتریسیته زندانیان را مورد شکنجه قرار می
فعالان حقوق بشر در ایران نسبت به سلامت جسمی این زندانیان اعلام نگرانی می کند و خواهان واکنش سازمان های بین المللی در مورد بازداشت های بی رویه در شهر های مرزی می

۱۳۸۶ آبان ۲۸, دوشنبه

بازداشتی های سنندج

بنا بر گزارشات رسيده 4 تن از بازداشتي هاي اخير سنندج آقايان عبدالله حيدريان ، شکرالله حيدري ، کمال يوسفي و شورش احمدي از اطلاعات نيروي انتظامي به اداره کل اطلاعات سنندج منتقل شده اند . در پيگيري هاي انجام شده از سوي خانواده بازداشت شدگان صبح امروز اطلاعات نيروي انتظامي از انتقال 4 تن از بازداشت شدگان اخير سنندج به اداره کل اطلاعات سنندج خبر داد اين در حالي است که اطلاعات نيروي انتظامي پيش از اين به خانواده ها اعلام کرده بود که امروز اجازه ملاقات با فرزندانشان را به ايشان خواهد داد . خانواده هاي بازداشتيان در پي انتقال فرزندانشان به اداره اطلاعات سنندج به آنجا مراجعه کرده ولي مسئولين از ملاقات آنها ممانعت کردند و آن را منوط به اجازه دادگاه انقلاب اعلام نمودند . آقايان عبدالله حيدريان و شکرالله حيدري توسط نيروي هاي انتظامي به شدت مورد شکنجه قرار گرفته اند به طوري که دست چپ آقاي حيدريان از دو نقطه دچار شکستگي شده است و به دليل عدم درمان شکستگي متورم گشته است لازم به ذکر است که اطلاعات ناجا بدون درمان شکستگي دست وي را به اداره اطلاعات تحويل داده است .فعالان حقوق بشر در ايران نسبت به سلامت جسمي اين زندانيان اعلام نگراني مي کنند و در صورت بروز هر گونه حادثه جاني مسئوليت آن را بر عهده وزارت اطلاعات مي داند

کیوان رفیعی

بر گزارشات رسيده شعبه 6 اجراي احکام دادگاه انقلاب از آزادي کيوان رفيعي فعال حقوق بشري در ايران جلوگيري کرده است .عليرغم ابلاغ حکم 15 ماه حبس به اتهام اقدام عليه امنيت از طريق تبليغ عليه نظام و اخلال در نظم عمومي که در تاريخ دوشنبه 21/8/86 در شعبه 13 دادگاه انقلاب و عدم جاري شدن حبس تعليقي يک ساله به صلاح ديد دادگاه انقلاب ، شعبه 6 اجراي احکام دادگاه انقلاب آزادي کيوان رفيعي را منوط به صلاح ديد وزارت اطلاعات عنوان کرده است . کيوان رفيعي که بيش از 17 ماه در بازداشت غير قانوني وزارت اطلاعات قرار دارد و مي بايست در تاريخ 22/8/86 از زندان آزاد ميشد.لازم به ذکر است که حکم يک سال تعليقي ايشان که به همراه بهروز جاويد تهراني بازداشت شده بود طبق صلاح ديد دادگاه اجرا نمي شود و نگهداري وي در زندان غير قانوني است .مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران ضمن ابراز تاسف و اعتراض شديد به روند غير قانوني پرونده اين فعال حقوق بشري و نگهداري وي در زندان در حالي که نامبرده زنداني تلقي نمي گردد خواهان آزادي فوري و بي قيد و شرط دبير مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران مي باشيم

۱۳۸۶ آبان ۲۶, شنبه

اخرین وضعیت کیوان رفیعی پس از گذشت 17ماه بازداشت


بنا بر گزارشات رسیده شعبه 6 اجرای احکام دادگاه انقلاب از آزادی کیوان رفیعی فعال حقوق بشری در ایران جلوگیری کرده است .

علیرغم ابلاغ حکم 15 ماه حبس به اتهام اقدام علیه امنیت از طریق تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم عمومی که در تاریخ دوشنبه 21/8/86 در شعبه 13 دادگاه انقلاب و عدم جاری شدن حبس تعلیقی یک ساله به صلاح دید دادگاه انقلاب ، شعبه 6 اجرای احکام دادگاه انقلاب آزادی کیوان رفیعی را منوط به صلاح دید وزارت اطلاعات عنوان کرده است .

کیوان رفیعی که بیش از 17 ماه در بازداشت غیر قانونی وزارت اطلاعات قرار دارد و می بایست در تاریخ 22/8/86 از زندان آزاد میشد.

لازم به ذکر است که حکم یک سال تعلیقی ایشان که به همراه بهروز جاوید تهرانی بازداشت شده بود طبق صلاح دید دادگاه اجرا نمی شود و نگهداری وی در زندان غیر قانونی است .

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ضمن ابراز تاسف و اعتراض شدید به روند غیر قانونی پرونده این فعال حقوق بشری و نگهداری وی در زندان در حالی که نامبرده زندانی تلقی نمی گردد خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط دبیر مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران می باشیم

اعلامیه انجمن ایران طلوع فردا در حمایت از...........


دانشگاه ین روزها سخت ترین روزها را پشت سر میگذراند.هر چند در این مرز و بوم نهاد علم همواره مورد تعدی و تجاوز نهاد قدرت بوده است .صاحبان قدرت هیچگاه تیغ نقد صاحبان اندیشه را نکرد اند و هواره علم را در بند و محصور خواسته اند.در دو سالی که از به قدرت رسیدن صاحب منصبن جدید میگذرد دانشگاه تجربه تلخ روزهای فشار و تحدید ر تجربه میکند.زمزمه های انقلاب فرهنگی دوم و حذف ساتید دگراندیشو اسلامی کردن دانشگه از زبان تزه به قدرت رسیده ها به گوش میرسد.این روز ها سینه دانشگه مالامل از درد است ای دریغا مرهمی

ورود مسلحانه به منزل دو عضو مرکزی دفتر تحکیم وحدت علی عزیزی و علی نیکو نصبتی و تفتیش شگفت اور حتی وسایل شخصی و حدید و بی حرمتی نسبت به عضای خانوادهو دستبند به دست دانشجو زدنشیوه کم سابقه بزداشهای خیر است .این گونه شیوه ها در ادامه سیاستالنصر بالعرببه قصد تهدید برای خاموش کردن صدای اعتراضات مدنی و انتقادات دلسوزانه فرزندان ملت اعمال میشود وگرنه هیچ دلیل منطقی برای ورود انچنانی به منزل و دستبند زدن به دنشجو قابل تصور نیست.و از طرفی در حوزه زادیهای نهدهای مدنی نیز اقرار گرایان با تلاش بر محدود کردن تریبونها و تحدید شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و احضار انها به ادگاه ها چند سالی است که به دور توطئه نوار توهم میگردد.به طوری که این روزها شاهد احضار و محاکمه ستادی پژوهشگر که تنها هدفش یافتن راهکارهایی برای بهبود عملکرد سازمنهی مرم نهاد بوده است.شگفت زده شدیم که در زمانی که مدیران فاصله بهزیست بنیاد ماه ها پس از افشای مفاسدشان حتی برای تغییر ضاعقه که شده سری به محاکم نمیزنند.اما حتی برای ساعتی درنگ برای ساتید دانشگاه حکم جلب صادر میکند و برای ایشان بدون دادگاهی حکم صادر میکنند.اری سهراب رزاقی استاد علوم سیاسی دانشگاه علمه طباطبایی که چند سالی بود ب هزینه محدودو با حقوق تدریس دانشگاه خود موسسه کنشگران اوطلب ر بنیاد نهده بود یکشنبه شش ابان بازداش شد.این در حالی بود که حدود شش ماه پیش وزیر اطلاعات دولت مهر ورز در سخنرانی خود اتهامات سنگینی را متوجه فعالین جامعه مدنی و حامیان ان نوده بود و در اخرین روزهای سال گذشته بود که موسسه کنشگران داوطلب به تعطیلی کشیده شد و دکتر رزاقی روانه زندان گشت و سوی دیگر جو سازی گسترده ای برخی مطبوعات برای لقاء وابستگی وی به فعالین جامعه مدنی ایران به بیگانگان ما را پیرامون سرنوشت این استاد و نحوه محاکمه در بی دادگاه های جمهوری اسلامی ما را نگران ساخته است.به طوریکه این گونه برخورها به صورت اشکار و روشن با روح و مفاد قانون اساسی ایران و اعلامیه جهانی حقوق بشر و به ویژه مصوبه عمومی سازمان ملل با عنوان اعلامیه حقوق و مسئولیتهای تمامی افراد و گروه ها و ارگانهای دست اندرکار ارتقائ و حمایت از حقوق بشر جهانی و ازادیهای اساسی که ایران متعهد به اجرای کامل ان است -مغایرت دارد و حقوق لساسی و ازادیهای شهروندان است.لذا انجمن ایران طلوع فردا ضمن محکوم نمودن اقدامات غیر قانوینی صورت گرفته و نقض ازادیهای اساسی مصرح در قانون اساسی ضمن خواستار ازادی بی قید و شرط و سریع ایشان ازادی هر چه سریتر استاد رزاقی و دو عضو مرکزی دفتر تحکیم وحدت و همه دانشجویان در بند خواستار بررسی صدق و کذب اتهامات وارده به فعالین جامعه مدنی ایران و در صورت کذب موارد اتهامی اعده حیثیت از انان توسط متولیان امر قضا میباشد



انجمن ایران طلوع فردا

حمایت کننده دیدبان حقوق بشر فعال در ایران



گفتگوی یک معلم با شما


اين روزها دستگاه حاكميت ميكوشد تا با صدور احكام سنگين براي فعالين در صحنه هاي مختلف اجتماعي به خيال خود , جنبش هاي شكل گرفته و التهابات ناشي از عدم پاسخگويي مسئولين به خواسته هاي اساسي و برحق اقشار مختلف را دچار ركود و درواقع مجبور به عقب نشيني كند . بر همه ما روشن است كه صدور احكام ناعادلانه اي كه اين روزها براي فعالين زنان , دانشجويي , معلمان و كارگران و ... مقرر ميگردد , تنها و تنها براي محقق ساختن روياي شوم زورمندان و قلدرمآبان و اقتدارگرايان مبني بر بي اثر ساختن فعاليتها وپيگيريهاي روزافزون قشر فرهيخته و آگاه جامعه است كه هر روز با وجود فشار ها و حدوديت هاي موجود و عليرغم زندان و دادگاههاي پي در پي با پشت گرمي به نيروي همبستگي و پتانسيل ناشي از آن راه طولاني اعتراض و عدم سكوت را ميپيمايد . و هر روز اين مدعا را براي همگان به اثبات ميرساند كه برخوردهاي سخيف عده اي زورمدار نه تنها باعث عقب نشيني و نااميدي و ياس ما نخواهد شد , بلكه گرماي اميد بخش زندگي و رويش دوباره جوانه هاي آگاهي و شرافت را نويد ميدهد .
نگاهي كوتاه به پروسه اي كه دانشجويان و زنان در اين مدت و يا حتي در اين ماه طي كردند ميتواند الگو و سرمشق مناسبي باشد براي اينكه روزهاي همصدايي و يكدلي هايمان را استمرار ببخشيم, با ايمان به نيرويي كه همبستگي با سايرين ميتواند ايجاد كند به ادامه راه پرداخته و به گامهايمان سرعت ببخشيم.
شايد بي مناسبت نباشد كه به نمونه هايي از اين حركتها و اعتراضات اشاره اي داشته باشيم . از كساني كه به دليل داشتن افكار نو مورد عتاب و بازخواست قرار گرفتند و در اين راه صدمات زيادي را نيز متحمل شدنداما هرگز راه تسليم و سازش و يا بي عملي و رخوت را در پيش نگرفتند و همگان به خوبي خاطره اين دوران و كساني كه آن را ساختند , به روشني به خاطر خواهند سپرد.
- ادامه تجمعات اعتراضي دانشجويان: اميرکبير، شاهرود، اصفهان، سيستان و بلوچستان
- تعطيلي کلاس هاي دانشکده رياضي و اعتراض به بازداشت معصومه منصوري
- در ديدار اعضاي دفتر تحکيم وحدت و سازمان ادوار تحکيم با خانواده علي عزيزي بر اعتراض هاي عملي نسبت به‌بازداشتهاي اخير تاکيد شد
- چهارمين تجمع ترم جاري در دانشگاه شاهرود: اعتراض به برخوردهاي گسترده و بازداشت دانشجويان
- اعتراض دانشجويان دانشگاه اصفهان به احکام صادره براي دانشجويان اميرکبير و عدنان حسن پور
- برگزاري مراسم پاسداشت زندانيان سياسي و دانشجويي توسط انجمن اسلامي سيستان و بلوچستان
- در مراسم سخنراني «محمود احمدي نژاد» در دانشگاه علم و صنعت كه قرار بود طي آن رييس جمهور با اساتيد، مسئولان و دانشجويان اين دانشگاه ديدار كند، از حضور دانشجويان علم و صنعت ممانعت به عمل آمد.
- .........
معلمين كه فقط به دليل بيان خواسته هاشون هر روز به دادگاه احضار ميشوند و در معرض احكام ناعادلانه تبعيد و اخراج و .... قرار ميگيرند كه جاي خود دارند..
اينكه جنبش دانشجويي و ساير حركتها در كشورمان با شتاب بي سابقه اي در حال رشد و شكوفايي است و در اين راستا هم دستاوردهاي چشم گيري داشته است يك حقيقت غير قابل انكار و ترديد ناپذير است , دقيقا به همين دليل خواب بي اثر كردن اين حركتها و يا مايوس ساختن اين اقشار يك خواب پريشان و غير قابل تعبير است , روند طي شده بخصوص در ماههاي اخير به روشني نشان ميدهد كه طلب كردن حقوق قانوني و احترام به منزلت و جايگاه واقعي كه اين اقشار در پي آن هستند يك آرمان دست يافتني است كه براي رسيدن به آن تنها بايد هزينه راقبول كرد . اما سوال اينجاست كه سمت و سوي اين حركتها چيست و در نهايت راه به كجا خواهد برد ؟ مقصد و انتها كجاست و رسيدن به اهداف نهايي از چه راههايي محقق خواهد گرديد ؟
بدون شك امروز بايد كلمات جديد را جايگزين كرد چراكه امروز ستاره ها در اوين ميدرخشند , مهرورزي و عدالت با تبعيد و اخراج و دادگاه و محدوديت معنا ميدهد , دانشگاه بازداشت ميشود و انفصال و كوچ اجباري در هر صورت بر پيكر جامعه فرهنگي مي نشيند . امروز به جاي آموزش و تربيت صحيح و درست , بر ضعف ها و كاستي ها سرپوش گذاشته ميشود تا افكار منحرف گردند و اين گناه خود را در اتهاماتي مانند اخلال در نظم عمومي , نشراكاذيب , تحريك به اعتصاب وتجمع !!! به كساني كه خود دردكشيده و زخم خورده هستند , خود را مخفي ميكند .
با اين وجود اگر چه كساني سعي در بستن چشم ها دارند اما ما نگاه كردن و درست ديدن را فراموش نخواهيم كرد. اگر چه ميخواهند كه ما معيشت و منزلت واقعي مان را از ياد ببريم اما ما جوانه هاي نو انديشي را در اذهان خواهيم كاشت . و اگر چه هزار زخم برداشته و به هر نوع تحت فشار و تهديد و تهمت قرار بگيريم باز هم از اين وظيفه خطير كه به حكم انسانيت و شرافت بردوش ماست , دست نخواهيم كشيد .
اريك باتِر وورت در همين باره جمله مشابهي داشته و ميگويد : هرچه موانع جدي تر و سخت تر باشد, لذت تلاش و پيروزي بيشتر است.
پس به تبعيت از اين قانون , ما فرهنگيان هم در كنار فرزندان دانشجويمان , در كنار زنان و كارگران و همدوش همكارانمان , دست در دست هم روزهاي تاريك و سرد اين زمستان بگير وببند و فشار را با آفتاب گرم اتحاد و همبستگي مان به روز روشن دستيابي به اهداف مشترك و برحقمان تبديل خواهيم كرد


بازداشت دو فعال سیاسی دیگر

بنابه گزارشات رسیده روز سه شنبه 22 آبان 1386برابر با ۱۳ نوامبر 2007 در حدود ساعت 10:00 صبح مامورین وزارت اطلاعات با سرور عابدینی تلفنی تماس گرفتند و از او خواستد که مانند چند بار پيشين به یکی از خیابانهای اطراف محل کارش در هفته نامۀ بهار برای پاره ای توضیحات بروند هنگامي که سرور عابديني مسافت کوتاهی از محل کارش فاصله گرفته بود با مامورین وزارت اطلاعات روبرو گشت و مامورین وزارت اطلاعات او را دستگیر و به نقطۀ نامعلومی انتقال دادند.هنگامي كه سرورکسری علاسوند برای پیگیری و آگاه شدن از وضعیت ایشان به ستاد خبری اطلاعات اهواز مراجعه کردند، مامورین ستاد خبری که بخشی از وزارت اطلاعات است سرور علاسوند را هم دستگیر و به نقطۀ نامعلومی منتقل کردند. دستگیری آقای عابدینی در زمانی است که در ایران این هفته را به عنوان مطبوعات نامگذاری شده است . بدين وسيله انزجار خود را از اينگونه برخوردهاي حاكميت فرقه اي با جوانان ميهن پرست اين مرزو بوم ابراز نموده و فشارهاي غيرقانوني كه بر نيروهاي ميهن پرست از سوي اطلاعات ر‍ژيم وارد مي آيد را محكوم مي نماييم

۱۳۸۶ آبان ۲۵, جمعه

اجلال اقوامی

بنا بر گزارشات رسیده آقای اجلال قوامی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر که هم اکنون دوران محکومیت خود را در زندان سنندج سپری می کند دچار بیماری های جسمی شده است
آقای اجلال قوامی روزنامه نگار زندانی در بند 4 زندان سنندج بدون رعایت اصل تفکیک جرایم در بین زندانیان با جرایم خشن نگهداری می شود وی از ناحیه چشم و گونه دچار عفونت شده است و می بایست تحت معالجه پزشک قرار گیرد ولی مسئولین زندان تا کنون از درمان او جلوگیری کرده اند

فعالان حقوق بشر در ایران نسبت به سلامت جسمی این زندانی اعلام نگرانی می کند و خواهان معالجه وی در خارج از زندان تحت پزشک متخصص می باشد

وضعیت وخیم یک زندانی سیاسی در ارومیه

بنا بر گزارشات رسیده از زندان آقای محسن باپیری زندانی سیاسی در زندان ارومیه به شدت تحت شکنجه قرار گرفته است
آقای محسن باپیری از اعضای انجمن پادشاهی ایران که به اتهام توهین به رهبری به 2 سال زندان و خروج غیر قانونی از مرز به یکسال زندان محکوم شده است در زندان ارومیه توسط فردی به نام عباسی به شدت تحت شکنجه قرار گرفته است به طوری که قادر به تکلم نمی باشد وی نا معلومی را در بیمارستان امام خمینی شهرستان ارومیه بستری بوده است و سپس به بازداشتگاه منتقل شده است دادگاه انقلاب حکمی جهتی تعزیر وی صادر نکرده است اما به گفته شاهدین در زندان وی توسط پاسداران به وسیله شلاق تعزیر شده است حالم جسمی وی بسیار وخیم است فردی به نام عباسی وی را به دلیل توهین به امام ( آیت الله خمینی ) و رهبر ( آیت الله خامنه ای ) تحت بازجوی قرار داده

وی هم اکنون ممنوع الملاقات می باشد و خانواده وی بیش از دو هفته است که قادر به ملاقات با وی نیستند ، همچنین وی در بازداشتگاه نا معلوم ( احتمالا سلول انفرادی ) در زندان ارومیه نگهداری می
فعالان حقوق بشر در ایران نسبت به سلامت جسمی این زندانی به شدت اعلام نگرانی می کند و خواهان روشن شدن وضعیت وی می باشد

۱۳۸۶ آبان ۲۴, پنجشنبه

انتقال دو زندانی کرد

بنا برگزارشات رسيده آقاي محمد کريم زارعي و محمد مرادي دو تن از متهمين به ترور يکي از فرماندهان سپاه پاسداران ناصر بيگدلي از زندان مرکزي سنندج به زندان هاي طبس و مسجد سليمان تبعيد شدند .
در پي ترور يکي از فرماندهان سپاه پاسداران به نام ناصر بيگدلي ( ثارالله سنندج) 4 تن از شهروندان کرد به نام هاي محمد کريم زارعي ، محمد مرادي ، نادر محمدي و تيمور محمدي در 27/11/85 بازداشت شدند ، در تحقيقات اوليه دو تن از بازداشت شدگان آقايان زارعي و مرادي با قيد ضمانت 50 ميليون توماني آزاد شدند و در تير ماه 86 مجددا بازداشت شدند و توسط شعبه 2 دادگاه انقلاب به رياست حسن بابايي در تاريخ 14/6/86 آقايان نادر محمدي و تيمور محمدي به اعدام محکوم گشته و زارعي و مرادي به ترتيب به 15 سال و 20 سال زندان محکوم شدند .
حکم اعدام در مورد نادر محمدي و تيمور محمدي پس راي دادگاه تجديد نظر در تاريخ 14/7/86 به اجرا در آمده و در رسانه هاي برون مرزي به عنوان دو تن از اعضاي حزب دموکرات کردستان معرفي شدند و آقايان زارعي و مرادي پس از ترخيص از اداره اطلاعات سنندج به زندان مرکزي سنندج انتقال يافتند و پس از دو هفته اقامت در اين زندان به ترتيب به زندان مرکزي طبس و زندان مرکزي مسجد سليمان تبعيد شدند .
آقايان زارعي و مرادي که بيش از 75 روز در سلول هاي انفرادي اداره اطلاعات سنندج تحت شکنجه قرار گرفته اند بار ها اتهام ترور را رد کرده اند . خانواده هاي ايشان نيز اعلام داشته اند که در زمان وقوع ترور آنها در کردستان عراق بوده اند .
با توجه به تاريخ بازداشت و صدور حکم و راي دادگاه تجديد نظر که در کمتر از 6 ماه انجام گرفته است روند غير قانوني و نا عادلانه رسيدگي به پرونده متهمين را به خوبي نشان مي دهد لذا بدين وسيله ضمن محکوم کردن اعدام دو تن از بازداشت شدگان از سازمان هاي حقوق بشري مي خواهيم با بررسي دقيق پرونده ، اين افراد را در رسيدن به حقوق خود ياري رساند .
منبع فعالان حقوق بشر در ایران

۱۳۸۶ آبان ۲۲, سه‌شنبه

بازداشت نویسنده سرشناس برای کتابی که تمام نشده است

هوشنگ مظاهری که یک نویسنده ی سرشناس ساکن اصفهان است، چند هفته پیش توسط اداره ی اطلاعات شهر اصفهان بازداشت شده و پس از بازجویی های متعدد در ستاد خبری وزارت اطلاعات شهرستان اصفهان، اکنون در زندان دستگرد اصفهان به سر می برد.
احتمالا دلیل اصلی بازداشت وی کتابی بود که قصد داشت در آینده منتشر کند، لازم به توضیح است که اسم این کتاب «گذر عمر» بوده و در بازجویی ها سعی شده که از دست نوشته های وی برای این کتاب که هنوز تایپ و ویراستاری هم نشده بود علیه وی استفاده شود، این اولین باری است که یک نویسنده به دلیل کتابی که هنوز به پایان نرسیده و ویرایش و قطعی نشده است به زندان می افتد.
این نویسنده چندی قبل به دلیل نوشتن کتابی به نام «اصفهان : شهر چهره های جهانی» از سوی اداره ی اطلاعات این شهر شدیدا مورد بازخواست قرار گرفته و نهایتاً نیز کتاب فوق که با مجوز اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی به چاپ رسیده بود توسط مامورین از سطح کشور جمع آوری و تبدیل به خمیر شده بود.
این دفعه ی دومی است که این نویسنده ی حاذق و سرشناس از طرف اطلاعات اصفهان مورد بازداشت قرار می گیرد، وسایل شخصی و اقلام فرهنگی او نیز در تاریخ 15 شهریور توسط اطلاعات ضبط شده است و البته این بار حتی ناشر او نیز تحت فشار قرار گرفته و خانواده ی ایشان نیز از وضعیتش ابراز نگرانی کرده اند، لازم به ذکر است که اتهامات او تبلیغ علیه نظام- اهانت به مقدسات - توهین به امام و رهبری - نشر اکاذیب و هجو و انتقاد از روحانیت اعلام شده است .
هوشنگ مظاهری در سال ۱۳۳۴ در شهر آبادان متولد شده و در شرکت ملی فولاد ایران بازنشسته شده است .اوپژوهشگر تاریخی ارامنه اصفهان نیز هست و همچنین در کتاب خود سنگ آرامگاه اتباع خارجی شهر اصفهان را معرفی کرده است و کتاب های زیادی در عناوین و رشته های مختلف به چاپ رسانده است

تجمع دانشجویان اصفهان

بعد از تجمع اخیری که دانشجویان دانشگاه اصفهان برگزار کردند که حقیقتاً فضای بسته ی دانشگاه های شهرستانی را به جنبش در آورد و انعکاس بسیار وسیعی در رسانه های مختلف داشت، مجدداً امروز دوشنبه برابر با 21 آبان تجمع و تحصن دیگری با حدود 200 نفر جمعیت در این دانشگاه شکل گرفت که ابعاد بسیار وسیع تری از تجمع قبلی یافت.
این تجمع که حدود ساعت 12:30 ظهر در محوطه ی این دانشگاه شکل گرفت هرچند در ابتدا حدود 20-30 نفر آغازگر این تجمع بودند اما نهایتا در پایان تحصن اعتراضی دانشجویان دانشگاه اصفهان جمعیتی حدود به 150-200 نفر را شامل می شد ، در ابتدای شکل گیری تحصن این گروه 20-30 نفره به خواندن سرود یار دبستانی پرداختند و این سرود آغازی بود بر پیوستن دانشجویان دیگر و سردادن شعارها و بالا بردن پلاکاردهایی اعتراض آمیز

تحصن کنندگان سپس با صدور بیانیه ای ضمن اعتراض به بازداشت دانشجویان دربند پلی تکنیک، خواستار برگزاری انتخابات انجمن اسلامی دانشجویان ، تشکیل دوباره ی سندا و شورای صنفی شدند و بر جعلی بودن لوگوی نشریات پلی تکنیک تأکید کردند و صدور احکام تازه برای فعالین و افزایش فشارها و مخصوصاً حکم «عدنان حسن پور» را به شدت محکوم کرده و به محدودیت های جنسیتی به شدت اعتراض کردند.
در طول برگزاری این تحصن شعارهای بسیاری سر داده شد که در این میان آزادی دانشجویان پلی تکنیک در رأس شعار ها قرار داشت و از دیگر شعارها می توان به : مدیر انتصابی استعفا استعفا / دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد / برابری آزادی هویت انسانی / دانشجویان زندانی را آزاد کنید / آزادی سیاسی حق مسلم ماست و ... اشاره کرد.
این تجمع تا حدود ساعت 2 ظهر ادامه داشت و در نهایت قریب به 200 نفر در تجمع شرکت داشته و به دلیل همبستگی و اتحاد مثال زدنی دانشجویان امکان بوجود آمدن هیچ نوع درگیری در طی برگزاری این تحصن وجود نداشت
.

برگزاری کلاس درسی در وسط سالن دانشگاه

همان طور در گزارش قبلی به اطلاع رسید کلاس های درس دانشکده فنی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بسیار بی نظم بود و به دلیل برنامه ریزس غلط و سو مدیریت اکثر کلاس ها با هم تداخل دارند و به طوری که برا برگزاری کلاس درسی دریک کلاس 3 گروه دانشجو با درس ها متفاوت خواستار نشستن در آن کلاس می باشند این در حالی است که مجتمع نیایش(دانشکده فنی تهران مرکز) با وجود 6 طبفه و کلاس ها ی فراوان به دلیل سو مدیریت با کمبود کلاس مواجه است و هنگامی هم که دانشجویان اعتراضی می کنند مسئولین دانشگاه با بی تفاتی با آن ها روبرو میشوند وبعضا به آن ها توهین می کنند. در روز دوشنبه 21 آبان ماه هنگامی که دانشجویان بعد از 30 دقیفه که همراه استاد خود دنبال کلاس برای برگزاری درس خود بودند با برخورد نامناسب مسولین دانشگاه مواجه شدند در این هنگام بود که استاد و دانشجویان در وسط سالن دانشگاه اقدام به برگزاری کلاس درسی خود کردند و هنگامی دانشجویان دیگر رشته ها این صحنه را دیدند به این حرکت را با آنان همراهی کردند که این حرکت موجب عصبانیت مسئولین دانشگاه شد و ماموران حراست به سرعت به سمت دانشجویان آمدند تا آن ها را از این حرکت باز دارند ولی استاد و دانشجویان به درس خود پرداختند این حرکت مسولین دانشگاه را مجاب کرد که کلاسی برای آن ها فراهم کند دانشجویان دانشکده فنی تهران مرکز با مشکلات فراوانی دسته و پنجه نرم می کنند که می توان با برخورد حراست دانشگاه با دانشجویانی که در حیاط دانشکده سیگار میکشند اشاره کرد و یا به حضور پارکبان درمقابل دانشگاه که 6 پارکبان در 200 متر حضور دارند و برای هر ماشین 500 تا 1000 تومان پول می گیرند و هیچ مسئولیتی هم قبول نمی کنند و پارکبان ها می گویند و از طرف دانشگاه آمده اند و حراست دانشگاه هم می گوید این افراد از طرف نیروی انتظامی آمده اند(پارکبان ها مجهز به باتوم و بعضی ها گاز اشک آور می باشد در بعضی از روزها نیروهای نظامی که با لباس نظامی که مشخص نیست مربوط به کدام ارگان می باشند با ماشین ها مجهز به چراغ گردان و غیر نظامی در مقابل دانشگاه به دانشجویان در پارک کردن ماشین امر و نهی می کنند) این وسط دانشجویان بی پناه مانده اند
http://h1.ripway.com/hrwaii2007/12112007004.mp4 فلیم برگزاری این کلاس

۱۳۸۶ آبان ۲۱, دوشنبه

کیوان رفیعی


بنا بر گزارشات رسیده آقای کیوان رفیعی دبیر کل مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران پس از تحمل 17 ماه بازداشت صبح امروز توسط شعبه 13 دادگاه انقلاب با ابلاغ حکمی به 15 ماه حبس تعزیری محکوم گشت .
کیوان رفیعی که در 18 تیر ماه سال 85 که بدون دلیل قانونی توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده بود توسط دادگاه انقلاب صرفا به جرم شرکت در تظاهرات روز دانشجو و روز کارگر به اتهام تشویش اذهان عمومی به تحمل 15 ماه حبس محکوم گشت ، نامبرده از سایر اتهامات وارده به علت فقدان مدارک موجود علی رقم فشار دستگاه امنیتی تبرئه شد. با این وجود انتظار می رود وی طی روزهای آتی از زندان آزاد شود .
کیوان رفیعی در حالی به جرم شرکت در تظاهرات روز دانشجو در سال 84 و روزکارگر در سال 85 محکوم می شود که هیچ فردی تا کنون به دلیل شرکت در این تظاهرات ها به حبس محکوم نگشته است و حکم مزبور صرفا جهت خالی نبود عریضه از سوی دادگاه انقلاب صادر گشته است .
فعالان حقو ق بشر در ایران حکم صادره دادگاه انقلاب را محکوم می کند و آنرا اقدامی در جهت جلوگیری از فعالیت حقوق بشری در ایران می داند .

بازداشت سه تن دیگر از دانشجویان امیر کبیر

بنا بر گزارشات ارسالی از دانشگاه علم و صنعت در تهران تجمعی در خصوص حضور ریس جمهوری اسلامی در این دانشگاه برگزار شد .گفتنی است که سه تن از دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک به نامهای مجید شیخپور و مجید خمسه و شخصی دیگر که قصد ورود به دانشگاه را داشتند توسط نیروی انتظامی بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شدند.گزارش تکمیلی متعاقبا بع اطلاع خواهد رسید

طبرزدی بازداشت شد

بنا بر گزارشات رسيده آقاي مهندس حشمت الله طبرزدي دبير کل جبهه دموکراتيک طي امروز بازداشت شد.در پي موج جديد بازداشت ها ، آقاي مهندس حشمت الله طبرزدي دبير کل جبهه دموکراتيک ايران که طي روز گذشته توسط قاضي حداد به دادگاه انقلاب احضار شده بود با مراجعه به دادگاه انقلاب درس اعت 9 صبح امروز توسط مامورين وزارت اطلاعات بازداشت شد وي با تماس تلفني کوتاه با منزل خبر از بازداشت خود داد.گفتني است بر اساس حکم صادره از سوي شعبه ي 26 دادگاه انقلاب، اين روزنامه نگار و فعال سياسي به اتهام تشکيل جبهه دمکراتيک ايران به 10 سال حبس و به اتهام توهين به رهبري به 2 سال حبس و به اتهام تبليغ عليه نظام به 1 سال حبس و به اتهام تشويش اذهان عمومي به 1 سال حبس و 10 سال محروميت از حقوق اجتماعي محکوم شده بود. همچنين بر اساس اين حکم طبرزدي مي بايست ايام حبس خود را در يکي از زندان هاي جنوبي کشور مي گذراند که اين حکم توسط دادگاه تجديد نظر مجازات تبليغ عليه نظام و تشويش اذهان عمومي ِ طبرزدي را به دليل آنچه "يکي بودن با اتهام اقدام عليه امنيت کشور" خوانده بود حذف و اجراي مجازات اشد و حذف تحمل زندان در يکي از شهرهاي جنوبي کشور ِراي بدوي را تاييد کرده بود.لازم به ياد آوريست که حکم 10 سال حبس تعزيري آقاي حشمت الله طبرزدي به دليل تشکيل گروه غير قانوني توسط شعبه هفتم ديوان عالي کشور به 5 سال تقليل يافته بود .آقاي حشمت الله طبرزدي به شرط سکوت سياسي در مرخصي بسر مي برد و وزارت اطلاعات بارها به دليل درج برخي از مقالات ايشان در رسانه هاي برون مرزي وي را تهديد به بازداشت و تحمل حبس کرده بود.فعالان حقوق بشر در ايران سرکوب ها و بازداشت هاي اخير فعالين سياسي و اجتماعي توسط دادگاه هاي انقلاب و وزارت اطلاعات را محکوم ميکند

بازداشت شدگان اخیر در کردستان

در پي امنيتي شدن جو عمومي استان کردستان از مرداد ماه سال جاري موجي از برخورد هاي بي هدف و کور توسط دستگاه امنيتي در سطح استان مذکور به راه افتاد که منجرب بازداشت تعدادي زيادي افراد بي گناه گرديد که حتي در ميان بازداشت شدگان نقض کنندگان مقررات منع رفت و آمد شبانه در محدوده زماني مورد اشاره نيز به چشم مي خورد افراد ذيل منجمله افراد بي گناه و فاقد اتهام هستند که توسط اداره اطلاعات شهر سنندج بازداشت و پس از طي مدت زمان طولاني در سلول انفرادي روز دوشنبه مورخ 14 آبان 86 بدون هيچگونه روند قضايي از بازداشت گاه اداره اطلاعات سنندج آزاد شدند .لازم به ذکر است اين افراد فاقد اتهام ، حکم تعقب يا بازداشت و همچنين پرونده در دستگاه قضايي مي باشند :1-حسن مارابي ( زمان بازداشت مهر ماه ، شغل گازوئيل فروش )2-يزدان مارابي ( زمان بازداشت مهر ماه ، شغل کارگر ساختمان )3-خسرو مارابي ( زمان بازداشت مهر ماه ، شغل آرماتور بند ) 4-کما فاتحي ( زمان بازداشت مهر ماه ، شغل نانوا )5-آرش قبادي ( زمان بازداشت مهر ماه ، شغل کارگر ساختمان ) 6-فريدون فرزند عبدالله ( زمان بازداشت شهريور ماه ، شغل راننده )همچنين لازم به ياد آوريست که آقايان ستار پرويزي ، خبات يوسفي و هوشيار شابادي از ساکنين روستاي الک کامياران نيز از 10 روز پيش در بازداشت يکي از ارگان هاي امنيتي رژيم جمهوري اسلامي قرار دارند . فعالان حقو قبشر در ايران نسبت به سلامت بازداشتي هاي کردستان اعلام نگراني مي کند و از سازمان هاي حقو ق بشري مي خواهد نسبت به بهبود وضعيت وخامت بار حقوق بشر در اين منطقه اقدامات جدي انجام دهند

۱۳۸۶ آبان ۱۹, شنبه

گزارشی جامع ازرادیو فردا در مورد اعدام کودکان


سازمان عفو بين الملل، با انتشار بيانيه ای از دستگاه قضايی و مقامات سياسی ايران خواست تا با توقف سريع حکم اعدام کودکان، قانون مجازات اين کشور را که حکم به اعدام کودکان بزهکارمی دهد، اصلاح کند. اين سازمان، در تازه ترين گزارش خود با عنوان « ايران، آخرين اعدام کننده کودکان» می گويد که از سال ۱۹۹۰، ايران بالاترين آمار را در اعدام مجرمان صغير در جهان به خود اختصاص داده است.
در همين رابطه راديو فردا در گفت و گويی با دروئری دايک، پژوهشگر عفو بين الملل در امور ايران، ابتدا از او پرسيد:
آخرین آمار عفو بین الملل از نوجوانان اعدام شده يا در آستانه اعدام در ايران چیست؟ عفو بين الملل دست کم ۷۱ مورد از نوجوانان زير ۱۸ سال را سراغ دارد که در ايران در انتظار اجرای حکم اعدام به سر می برند. البته به اعتقاد ما احتمال دارد که اين رقم بسيار بالاتر هم باشد.
تعداد نوجوانان اعدام شده در ايران از سال ۲۰۰۳ تا کنون از مجموع نوجوانان اعدام شده در تمامی جهان بيشتر بوده است.
بر اساس اطلاعات عفو بين الملل در سه سال گذشته تنها سه کشور در جهان وجود داشته اند که حکم اعدام را برای مجرمان زير ۱۸ سال صادر و اجرا کرده اند.
به عنوان مثال در سال ۲۰۰۴ کشور چين يک نوجوان زير ۱۸ سال را اعدام کرد در حالی که ايران در همان سال اقدام به اعدام سه مجرم زير ۱۸ سال کرد؛ در سال ۲۰۰۵ در سودان دو نوجوان اعدام شدند و در ايران هشت نوجوان؛ در سال ۲۰۰۶ پاکستان يک مجرم زير ۱۸ سال را اعدام کرد و ايران چهار نفر را.
دستگاه قضايی ايران تلاش می کند ميان دو مفهوم «اعدام» و «قصاص» تفاوت قايل شود، اما از لحاظ موازين بين المللی هيچ تفاوتی بين اين دو مفهوم وجود ندارد.
دروئری دايک
و در سال ۲۰۰۷ که هم اکنون در ميانه آن به سر می بريم، ايران تاکنون تنها کشوری در جهان به شمار می رود که حکم اعدام برای نوجوانان را صادر و اجرا کرده است.
طی اين سال، ما دست کم دو مورد از اعدام نوجوانان در ايران را ثبت کرده ايم: محمد موسوی که در هنگام ارتکاب جرم ۱۶ سال و در هنگام جاری شدن حکم اعدام در ماه آوريل ۱۹ سال داشت؛ و کودکی بلوچ به نام سعيد قنبر زهی که در ماه مه امسال در زاهدان اعدام شد و در هنگام ارتکاب جرم تنها ۱۷ سال داشت.
ايران اکنون تنها کشوری است که مرتکب چنين عملی می شود؛ و اکنون هنگام آن است که به کارزار توقف اين روند بپيونديم.
ايران از امضا کنندگان ميثاق های جهانی حقوق کودکان محسوب می شود که اعدام مجرمان صغير را اکيدأ ممنوع کرده است. اکنون جمهوری اسلامی ايران با وجود اين ميثاق ها چگونه چنين اقدامی را انجام می دهد؟
مشکل بر سر نحوه ترجمان مفهوم «اعدام» و «قصاص نفس» در ايران است. بيشتر اعدام هايی که توسط جمهوری اسلامی ايران انجام می شود، تحت عنوان «قصاص نفس» صورت می گيرد که مبتنی بر درخواست خانواده مقتول است.
از لحاظ موازين بين المللی هيچ تفاوتی ميان اين دو مفهوم وجود ندارد؛ اما دستگاه قضايی ايران تلاش می کند ميان دو مفهوم «اعدام» و «قصاص» تفاوت قايل شود.
ايران می گويد حکم اعدام را برای نوجوانان صادر نمی کند، در صورتی که اين اقدام در قالب حکم قصاص صورت می پذيرد.
اين مساله در يکی از گزارش های کميته بررسی حقوق بشر سازمان ملل هم منعکس شده است.
در اين مدارک آمده است که به عنوان مثال در سال ۲۰۰۳ و دقيقا در همان روزی که سازمان ملل مشغول بررسی وضعيت حقوق بشر در ايران بود، يک مجرم صغير تحت قانون «قصاص نفس» به دار آويخته شد.
مساله قصاص نوجوانان، يکی از قضايايی است که حتما بايد مورد بازبينی قرار بگيرد. البته مسائل ديگری هم در ارتباط با اعدام مجرمان صغير در ايران وجود دارد، اما اين يکی از اصلی ترين مطالب موجود در اين زمينه است.
در ايران هم اکنون جنبش هايی در جهت توقف اعدام کودکان در جريان است. و به اعتقاد عفو بين الملل، اکنون زمان پيوستن به کمپين و کارزار مبارزه با اين اعدام هاست.
دروئری دايک
کشورهای ديگری همچون يمن، زيمباوه، چين، پاکستان و ايالات متحده هستند که سن قانونی برای صدور حکم اعدام را به ۱۸ سال افزايش داده اند و اين حکم را تنها در مواردی صادر می کنند که مجرم در هنگام ارتکاب جرم بالای ۱۸ سال داشته باشد.
اگر يمن به عنوان مثال چنين امری را پذيرفته، ايران نيز می تواند اين قانون را مورد پذيرش و اجرا قرار دهد.
اما چگونه می توان جمهوری اسلامی ايران را از اعدام مجرمان صغير بازداشت؟
به اعتقاد عفو بين الملل، اکنون زمان پيوستن به کمپين و کارزار مبارزه با اين اعدام هاست.
در ايران هم اکنون جنبش هايی در جهت توقف اين اعدام ها در جريان است. به عنوان مثال عماد الدين باقی فعال حقوق بشر، حدود دو هفته پيش گزارشی را در همين مورد منتشر کرد. چنين گزارش هايی حکايت از رشد و تعميق توجه فعالان حقوق بشر در ايران در زمينه اعدام مجرمان صغير دارد؛ و اينکه انجام چنين عمل وحشيانه ای در سال ۲۰۰۷ برای ايران وجهه مناسبی ندارد.
تحولات ايران نشان می دهد که اکنون زمان اقدام در اين باره است. از حدود سال ۲۰۰۱ ، مجلس ايران در حال بررسی اين مساله بوده و هم اکنون قانونی در زمينه اعدام مجرمان صغير در دستور کار بررسی های مجلس و قوه قضاييه قرار دارد.
اين، نشان دهنده نگرانی های فزاينده ای است که در اين مورد وجود دارد. ما از مقامات ايرانی در مجلس، قوه قضاييه، و شورای نگهبان می خواهيم که برای محقق شدن توقف اعدام نوجوانان، به توصيه های سازمان عفو بين الملل عمل کنند.
اين توصيه ها می توانند به ايران برای اجرای قوانين جهانی و گردن نهادن به تعهدات خود در زمينه حقوق بشر کمک کنند؛ قوانينی که جمهوری اسلامی با امضای «ميثاق جهانی حقوق مدنی و سياسی» به آن متعهد شده است، و ممنوعيت اعدام مجرمان صغير هم از آن جمله است.
با توجه به تلاش هايی که توسط شماری از افراد در مجلس و قوه قضاييه ايران در جريان است، و همچنين تلاش های مدافعان حقوق بشر همچون عمادالدين باقی، اميدواريم گزارش اخير ما بتواند به ايران کمک کند تا تعهدات حقوق بشری خود را به اجرا در آورد.

هیوا بوتیمار و عدنان حسن پور در انتظار اعدام

وكيل مدافع عدنان حسن‌پور و بوتيمار از تأييد حكم اعدام حسن‌پور از سوي ديوان عالي كشور و نقض محكوميت هيوا بوتيمار خبر داد و گفت كه نسبت به تاييد محكوميت حسن‌پور اعتراض خواهد كرد.
صالح نيك‌بخت، يكي از وكلاي عدنان حسن‌پور و هيوا بوتيمار اظهار داشت: در مراجعه‌اي كه به شعبه‌ي 32 ديوان عالي كشور داشتم، به اينجانب اعلام شد حكم اعدام عدنان حسن‌پور تأييد شده و حكم اعدام هيوا بوتيمار نقض و براي رسيدگي مجدد اعاده شده است.
وي ادامه داد: با توجه به اين‌كه اين احكام در آخرين روز مهرماه سال جاري صادر شده، هنوز احكام صادره از سوي ديوان به اينجانب و ديگر همكارم ابلاغ نشده و مشخص نيست نقض حكم صادره در مورد هيوا بوتيمار شكلي يا ماهوي بوده است.
نيك‌بخت تصريح كرد: چنان‌چه نقض ماهوي باشد بدين معناست كه ديوان عالي كشور حكم صادره در مورد بوتيمار را با اتهام محاربه وارد ندانسته و آن را براي رسيدگي مجدد به شعبه‌ي هم‌عرض دادگاه انقلاب مريوان اعاده داده كه اگر نقض حكم، شكلي باشد بدين معناست كه در رسيدگي تشريفات دادرسي مانند نقص در تحقيقات صورت گرفته كه همان شعبه‌ي صادركننده‌ي حكم بدوي بايد موارد نقص را برطرف كند و پرونده را جهت بررسي مجدد به ديوان عالي اعاده دهد.
اين وكيل دادگستري در مورد صدور حكم اعدام براي عدنان حسن‌پور با بيان اين كه اينجانب و ديگر همكارم به حكم صادره مجددا به استناد تبصره‌ي 2 ماده‌ي 18 قانون اصلاحي دادگاه‌هاي عمومي و انقلاب اعتراض مي‌كنيم ابراز عقيده كرد كه در اين صورت با توجه به اين‌كه هر منصفي تشخيص مي‌دهد كه اتهامات انتسابي به اين متهم از مصاديق محاربه نيست و صدور حكم اعدام جو نامناسبي ايجاد كرده، به موضوع رسيدگي خواهند كرد.
نيك‌بخت در پاسخ به اين كه عدنان حسن‌پور را روزنامه‌نگار معرفي كرديد در حالي كه پيش از اين عنوان كرديد كه اتهام وي مسايل مطبوعاتي و روزنامه‌نگاري نيست اظهار داشت: عدنان حسن‌پور تا يك سال و نيم قبل از دستگيري به مدت يك سال در يكي از نشريات محلي به كار روزنامه‌نگاري اشتغال داشته ولي در اين پرونده به اتهام مسايل مطبوعاتي و كار روزنامه‌نگاري بازداشت و متهم نشده است. وي افزود: به وي اتهاماتي از جمله جاسوسي، در اختيار گذاشتن مشخصات مراكز نظامي به اشخاص حقيقي و حقوقي غيرصالح و نيز عبور دادن متهمان اهواز از مرز مريوان و ارتباط با شخصي در وزارت امور خارجه‌ي آمريكا وارد شده است. در حالي كه حتي بر فرض صحت اين اتهامات هيچ‌يك از اين موارد از مصاديق محاربه نبوده و هيچ‌يك از اعمال او هم فعاليت مؤثر به نفع گروه‌هاي معاند با جمهوري اسلامي ايران نيست.
وي اين حكم را عادلانه ندانست و ابراز عقيده كرد: از اساس هم با جوسازي در مورد آن مخالف بوده‌ام و از مجاري قانوني مجددا نسبت به آن اعتراض مي‌كنم و معتقدم صدور اين گونه احكام اعمال دستگاه قضايي كه از طريق دادگاه‌ها و مراجع قضايي ظاهر مي‌شود را زير سوال مي‌برد و تبليغات عليه آن ايجاد مي‌كند.
وي در مورد اطلاع يا عدم اطلاع موكلانش از موضوع گفت: در اين مورد اطلاعي ندارم زيرا اينجانب و همكارم را بر خلاف نص‌ صريح آيين‌نامه‌ي اداري امور زندان‌ها و قانون حقوق شهروندي و هم‌چنين بخش‌نامه‌ي رييس قوه‌ي قضاييه از ملاقات حضوري منع كرده‌اند و ما نيز از انجام ملاقات كابيني كه به نوعي ناديده گرفتن مقررات قانوني و توهين به وكلاست خودداري كرديم. نيك‌بخت در پايان تأكيد كرد: پرونده‌ي اين دو نفر به هيچ‌وجه با يكديگر ارتباط ندارد و هركدام با اتهام جداگانه‌اي دستگير شده بودند

۱۳۸۶ آبان ۱۷, پنجشنبه

علی نیکو نسبتی


خبرنامه امیرکبیر: علی نیکونسبتی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، ظهر امروز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر نیروهای امنیتی حدودا ساعت ۲ بعدازظهر امروز، پنج شنبه ۱۷ آبان، پس از هجوم به منزل پدری علی نیکونسبتی، به تفتیش منزل پدری وی اقدام کردند. نیروهای امنیتی برخی وسایل شخصی نیکونسبتی را ضبط کردند و این دانشجو را نیز بازداشت کردند.

علی نیکونسبتی، مسئول روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت، تیرماه سال جاری در جریان تحصن اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم مقابل دانشگاه امیرکبیر به همراه ۵ عضو دیگر این شورا بازداشت شد و اواخر مردادماه با قرار وثیقه از زندان آزاد شد.

نیروهای امنیتی هفته گذشته علی عزیزی، نایب دبیر دفتر تحکیم و دیگر عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، را به همین شیوه بازداشت کردند. علی نیکونسبتی در هفته های اخیر در اطلاع رسانی در خصوص وضعیت نابسمان دانشگاه های ایران و خفقان حاکم بر آن ها و همچنین بازداشت گسترده دانشجویان اطلاع رسانی شایانی انجام داد
.

۱۳۸۶ آبان ۱۶, چهارشنبه

کمیته تلاش برای آزادی مازیار سمیعی آغاز به کار کرد

اینک نزدیک به یک هفته از ربودن مازیار سمیعی توسط نهادهای امنیتی و انتقال او به بند 209 زندان اوین میگذرد. مازیار سمیعی دانشجوی اقتصاد دانشگاه علامه همزمان با تجمع دانشجویی در اعتراض به تعلیق گسترده دانشجویان فعال این دانشگاه همراه با ضرب و شتم عده ای لباس شخصی از مقابل دانشکده علوم اجتماعی ربوده شده و تا کنون هیچ مرجعی در مورد دلیل برخورد ضد انسانی با این دانشجوی تعلیقی توضیحی ارائه نداده است . همچنین آرمان صداقتی دانشجوی پلی تکنیک و بهنام سپهرمند دانشجوی دانشگاه تهران در جریان این تجمع بازداشت شده اند و اینک در بند 209 زندان اوین محبوسند . ما اعضای کمیته ی تلاش برای رهایی مازیار سمیعی اعتقاد داریم ، بارداشت او ادامه ی روند سرکوبگرانه ای است که کل دستگاه حاکمه در برخورد با جنبش های اجتماعی در پیش گرفته است.صدور احکام سنگین برای دانشجویان در بند پلی تکنیک ، انحلال انجمن های اسلامی و کانونهای فرهنگی و اندک شمار تشکلهای مستقل ،توقیف گسترده نشریات دانشجویی ،ستاره دار کردن و تعلیق و اخراج دانشجویان فعال و دگر اندیش ،بازداشت فعالان دانشجویی از جمله جواد علیخانی، جواد توللی، مهدی معصومی و راعی نیکزاد دانشجویان دانشگاه چمران اهواز و هدایت نصری و صباح غزالی دانشجویان کرد ،صدور احکام سنگین برای فعالان جنبش زنان و به طور مشخص قطعی کردن حکم زندان دلارام علی و بازداشت روناک صفارزاده و هانا عبدی، فعالان کمپین یک میلیون امضا در سنندج، اخراج و تبعید معلمان فعال ،دربند کردن فعالان جنبش کارگری ازجمله محمود صالحی ،منصور اسانلوو ابراهیم مددی،برخورد خشونت آمیز با تشکلهای مستقل کارگری ،اعمال فشار سانسور در عرصه های فرهنگی و مطبوعاتی همه وهمه نشانه ای ازعزم جدی حاکمیت در یرخورد و ریشه کنی جنبشهای اجتماعی دارد.بر همین پایه ما اعضای کمیته ی تلاش برای رهایی مازیار سمیعی،تلاش برای رهایی او را جدای از مبارزه ی رهایی بخشی که در بطن جامعه ی ما در جریان است نمی دانیم . حضور مازیار سمیعی در جنبش دانشجویی و جنبش زنان نشان از دغدغه های رهایی خواهانه و عدالت طلبانه ی او دارد. چنین است که تلاش برای رهایی او وظیفه ی همه ی رهایی خواهان و عدالت طلبان می دانیم.
کمیته تلاش برای رهایی مازیار سمیعی

. Urgent Appeal-Latest Update
Halt the Imminent Execution of 8 more Ahwazi-Arabs

To: Ms. Louise Arbour , High Commissioner for Human Rights, Office of the United Nations UNOG-OHCHR, 1211 Geneva 10, Switzerland

We are writing to inform you of the imminent execution of 8 more ethnic Arab-Iranians (Ahwazi-Arabs) in Ahwaz, provincial capital of Khuzestan in southwestern Iran - homeland to 5 million Ahwazi-Arabs.[1] [2] The news of their impending executions has come from their families, the Federation for Human Rights (FIDH), Amnesty International, and the Human Rights & Democracy Activists group and from Mr. Musa Pirbani, Khuzestan’s prosecutor. The planned executions are the latest in a series of executions. The most recent occurred on 10 September, when three Ahwazis were executed just days after your visit to Iran and on the first day of Ramadan.
The 8 men currently awaiting execution were moved to a cell in Karoon prison in Ahwaz reserved for imminent execution of prisoners, according to their families. Their names are as follows:
Faleh Abdulah al-Mansouri, 60 Dutch Citizen and a human rights activist
Rasoul Ali Mazrea (56), a UNHCR-registered refugee slated for settlement to Norway
Said Saki UNHCR-35, registered refugee slated for settlement to Norway
Zamal Bawi, 29 years old, marries with one child, resident of Ahwaz, Businessman (son of Ahwazi Arab tribal leader Hajj Salem Bawi- his 4 brothers are jailed with him)
Ahmad Marmazi, (35), resident of Ma’shur, father of 2 children (Son-in-law of Rasoul Mazrea)
Abdulhossein Haribi, 35, resident of Sarbandar, Baker, Married with 4 children
Hussein Asakereh, 33, resident of Ma’shur, married with 2 children
Abdulreza Sanawati, 34 years old, married, resident of Ahwaz
Mr. Mazrea, al-Mnasouri and Mr. Saki along with 3 other Ahwazis, were deported on May 2006 by the Syrian government to Iran. They are all mandate holding, UNHCR recognized political refugee.
Since AHRO’s last UA, the sentences of the following 3 men were reduced from death to life imprisonment:
1. Hamzah Sawari, 20, University Student, resident of Ahwaz (his 2 brothers were executed last year)
2. Abdulemam Zaeri, 32, Fisherman, resident of Ku-Abdulah
5. Nazem Boryhi , 21, Hozeh (Quam) Seminary Student
The charges against them include hoisting the Ahwazi flag, naming their children Sunni names, converting from Shi'ism to Sunnism, preaching Wahabbism and being “Mohareb” or enemies of god, which carries death sentence. Other charges are “destabilizing the country”, “attempting to overthrow the government”, “possession of improvised explosives”, “sabotage of oil installations” and being a “threat to national security.”
Last year, Mr. Emadeldin Baghi, a leading Iranian human rights activist, in a letter to the chief of the judiciary, Ayatollah Hashemi Shahroudi, argued that the trials of Ahwazi Arabs were flawed, the charges baseless, and that the sentencing was based on a spurious interpretation of law and that no evidence has been presented.[3] Mr. Nkbakht, a prominent defense lawyer in Iran, made a similar statement. Others such as Presidency of the European Council, the UN general Assembly, 48 British MPs, the EU Parliament, Amnesty International and Human Rights Watch have condemned their trials as unjust and unfair and appealed for a halt to further execution.[4] [5] [6] [7] [8]
This new wave of execution is the latest in a series of barbaric hangings, designed to intimidate and terrorize the indigenous Ahwazi-Arab population into submission.
On 10 January 2007, independent experts appointed by the United Nations Human Rights Council, Mr. Philip Alston, the Special Rapporteur on extrajudicial, summary or arbitrary executions, Mr. Leandro Despouy, the Special Rapporteur on the independence of judges and lawyers, and Mr. Manfred Nowak, the Special Rapporteur on torture, issued a joint statement urging the Iranian Government to "stop the imminent execution of seven men belonging to the Ahwazi Arab minority and grant them a fair and public hearing.”[9] Despite that plea, on 14 February, 2007 Ghasem Salami, 41, married with 6 children, Majad Albughbish, 30, single, were executed in Ahwaz by public hanging and a day later Mr. Risan Sawari, a 32 years old Ahwazi-Arab teacher was killed under torture in Karoon prison.
This is in addition to four executions on 24 January 2007 (Mohammad Chaabpour, Abdolamir Farjolah Chaab, Alireza Asakereh and Khalaf Khanafereh) and three on 19 December 2006 (Malek Banitamim, Abdullah Solaimani and Ali Matorizadeh). This brings the number of executions of Ahwazi Arab political and human rights activists in the past 9 months to at least 13.

The executions are in the context of a brutal clamp-down on Ahwazi Arabs protesting against ethnic discrimination and persecution. Although the Ahwazi Arab homeland in Iran's Khuzestan province is one of the most oil-rich regions in the world and represents up to 90 per cent of Iran's oil production, the community endures extreme levels of poverty, unemployment and illiteracy. Ahwazis are subjected to repression, racial discrimination and faced with land confiscation, forced displacement and forced assimilation.
We appeal to you to condemn the latest wave of execution and call upon Iranian authorities to halt the imminent execution of the others. We also appeal to you to call upon Iran to ensure due legal process in accordance with internationally recognized standards and to uphold its obligations with regard to civil and political rights, including the provision of equal rights to ethnic, religious and minority groups in Iran- such as the indigenous Ahwazi-Arabs.
For further information, please see a dossier of other human rights violations against indigenous and ethnic Ahwazi-Arabs in Iran: http://www.ahwazmedia.com/dossier.pdf Sincerely, Karim Abdian, PhDExecutive Director Ahwaz Human Rights Organization
[1] http://www.fidh.org/spip.php?article4711
[2] http://pejvakzendanyan.blogfa.com/post-108.aspx

[3] http://www.emadbaghi.com/en/archives/000761.php
[4] http://www.consilium.europa.eu/ueDocs/cms_Data/docs/pressdata/en/cfsp/92611.pdf
[5] http://web.amnesty.org/library/Index/ENGMDE130052007?open&of=ENG-IRN\
[6] http://web.amnesty.org/library/Index/ENGMDE130852006?open&of=ENG-392
[7] http://www.hrw.org/english/docs/2006/11/11/iran14560.htm
[8] http://hrw.org/english/docs/2006/06/26/iran13609.htm

[9] http://www.ahwaz.org.uk/2007/01/unhcr-iran-must-stop-executions-of.html

وضعیت نگران کننده در اهواز


از کمپین و یورش جهانی سازمان حقوق بشر اهواز برای جلوگیری از اعدام قریب الوقوع 8 عرب اهوازی در ایران جلوگیری کنید
بنا بر گزارشات خبرگزاریهای جهانی ، سازمانهای حقوق بشر ایرانی و بین المللی و نیز خانواده های زندانیان سیاسی، افراد ذیل در ابران در خطر اعدام فوری میباشند فالح عبدالله المنصوری- 60 ساله متاهل پناهنده سیاسی سازمان ملل تبعه هلند، فعال و عضو سازمان عفو بین الملل در هلند
عبدالرسول علی مزرعه- 56 ساله متاًهل پناهنده سیاسی تحت نظارت سازمان ملل – خانواده او بوسیله سازمان ملل از سوریه به نروژ اسکان و لی خود او بوسیله دولت سوریه در تاریخ 16 ماه مه 2006 به ایران تحویل داده شد.
سعید عوده صاکی- 35 ساله – پناهنده سیاسی تحت نظارت سازمان ملل که قرار بود به نروژ اسکان داده شود ولی بوسیله دولت سوریه در تاریخ 16 ماه مه 2006 به ایران تحویل داده شد.
4. احمد مرمزی 35 ساله سکان معشور (ماهشهر)، متاهل و دارای 2 فرزند
5. زامل باوی، 29 ساله ، متاًهل دارای یک فرزند، صاحب دکان لبنیات در اهواز
6. عبدالحسین حریبی، 34 ساله ، متاًهل دارای 4 فرزند، ساکن سربندر، نانوا
7. حسین عساکره، 33 ساله ساکن معشور (ماهشهر)، متاًهل دارای 2 فرزند
8. عبدالرضا سنواتی، 34 ساله ساکن اهواز ، متاهل دارای فرزند

سه نفر ذیل حکم اعدام آنها به حبس ابد تبدیل شد:
1. حمزه سواری 20 ساله (در هنگام دستگیری 18 سال داشت)، دانشجو ، ساکن اهواز (دو برادر او پارسال اعدام شدند)
2. عبدالرحیم زایری، 32 ساله ، متاهل ساکن کوت عبدالله ، شغل ماهیگیر
3. ناظم بریهی، 21 ساله طلبه حوزه علمیه قم

سازمان عفو بین الملل نیز درمورد امکان اعدام این افراد اعلام نگرانی کرده است. بنا به گزارشات رسیده از خانواده این زندانیان سیاسی همگی آنها در زندان کارون اهواز نگاهداری شده و به سلول انفرادی برای مهیا شدن برای اعدام، منتقل شده اند.
حکم اعدام آقایان حمزه سواری، زامل باوی، عبدالامام زایری و ناظم بریهی، در 10 ژوئن 2006 توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب در اهواز تایید شد. در جولای 2006 دادگاه عالی تجدید نظرحکم اعدام عبدالامام زایری و ناظم بریهی را متوقف کرد.
اتهام همگی این افراد محارب ویا جنگ با خدا اعلام شده است که طبق قوانین ایران مجازات آن مرگ است. اتهامات دیگر شامل بی ثبات کردن کشور، نامیدن فرزندانشان بنامهای سنی ،اقدام علیه امنیت ملی ، نگاهداری بمب های خانگی، خرابکاری در خطوط نفتی و مشارکت در بمب گذاری های اهواز در سال 2005 می باشد.
آقای ناظم بریهی از سال 2005 (در حالیکه 18 سال داشت) در بازداشت به سر می برد. ایشان همراه با 9 نفر دیگر در 1 مارس 2006 در تلویزیون دولتی ایران در حال اعتراف کردن به مشارکت در بمب گذاری های سال 2005 نشان داده شد.
زامل باوی به اتهام نگاهداری بمب خانگی، که ایشان قبل از بازداشت آنها را خنثی کرده بود، بازداشت شده است.
سازمان عفو بین الملل بارها و نیز اخیراً آقای عمادالدین باقی مدافع معروف حقوق بشر و رئیس سازمان دفاع از زندانیان سیاسی که با پرونده این زندانیان از نزدیک آشنا میباشد ، بارها نگرانی خود را از محاکمه آنان و وضعیت سیستم دادرسی در ایران ابراز و از از سیستم قضایی ایران خواسته اند که در مورد تمامی مراحل دادرسی و انطباق آنها با قوانینی بین المللی، چه در قبل از محاکمه و چه بعد در حال محاکمه و چه در مراحل اجرای حکم، تضمین بدهد. آقای باقی خود اخیراً بدلیل افشای" اسرار ملی" در مورد احتمال نفوذ و اغفال این جوانان به بمب گذاری بوسیله نیروهای امنیتی ایران، به زندان انداخته شده است.
سازمان ملل و سازمان عفو بین الملل بارها به ایران یادآوری کرده اند که ایران امضا کننده عهدنامه جهانی حقوق مدنی و سیاسی می باشد. بند دوم از ماده ششم این عهدنامه که اظهار می دارد: حکم اعدام تنها در مورد جرم های بسیار خطیر(مانند جنایت علیه بشریت) و در شرایطی که جرم در تطابق با قوانین بین المللی باشد، قابل اعمال است. این به این معنا است که دولت ایران برای هر جرمی نمی تواند حکم اعدام صادر کند و فراتر از تعریف قوانین بین المللی عمل نماید و تمام این فاکتورها در حین صدور حکم باید در نظر گرفته شود.
ازتما م آزادی خواهان جهان میخواهیم که با به اعتراض و شرکت فعال در این یورش دفاع از حقوق بشر با نوشتن نامه به مسئولان زیر انزجار خود را از اعدام این زندانیان سیاسی و نیز برای توقف کامل اهدام در ایران ، فعالانه شرکت کنند:

نامه های خود را به هرزبان به مسئولان و عنوانهای زیر بفرستید و نسخه ای از آنرا به سازمان حقوق بشر اهواز برای پی گیر، ارسال فرمائید:

آیت الله خامنه ای
APPEALS TO: Leader of the Islamic RepublicHis Excellency Ayatollah Sayed ‘Ali KhameneiThe Office of the Supreme Leader, Islamic Republic Street - Shahid Keshvar Doust StreetTehran, Islamic Republic of IranEmail:
info@leader.ir

آیت الله شاهرودیHead of the Judiciary Ayatollah Mahmoud Hashemi Shahroudi Ministry of Justice, Ministry of Justice Building, Panzdah-Khordad Square, Tehran, Islamic Republic of Iran Fax: +98 21 3390 4986 (please keep trying) Email:
info@dadgostary-tehran.ir

خانم لوئیس آربور – کمیسر عالی سازمان ملل
Ms. Luoise Arbour,
The Office of the United Nations High Commissioner for Human RightsUNOG-OHCHR1211 Geneva 10, SwitzerlandFax: +41 22 917 9022
tb-petitions@ohchr.org
پروفسور حکم الدین احسانوگلو ، دبیر کل سازمان منفرانی کشورهای اسلامیProfessor Ekmeleddin IhsanogluSecretary General of the Organization of the Islamic ConferencePO Box: 178, Jeddah-21411,Kingdom of Saudi ArabiaTel:6900001, fax:2751953cabinet@oic-oci.org
آقای هانس گرت پوترینگ، رئیس پارلمان اتحادیه اروپاMr. Hans-Gert PötteringPresident of the European ParliamentParlement européenBât. Paul-Henri Spaak11B01160, rue Wiertz / Wiertzstraat 60B-1047 Bruxelles/BrusselTel. : +32 (0)2 28 45769Fax : +32 (0)2 28 49769
آقای خاویار سولانا، مسئول اور بین المللی شورای اروپاMr. Javier SolanaHigh Representative for the Common Foreign and Security Policy,Secretary-General of the Council of the European UnionCouncil of the European UnionRue de la Loi, 175 B-1048 BruxellesTelephone (32-2) 281 61 11Fax (32-2) 281 69 34
آقای خوزه مانیول دورائو باروسو، رئیس کمیسیون اروپاMr. José Manuel Durão BarrosoPresident of the European Commission1049 Brusselsو Belgium
leonor.ribeiro-da-silva@ec.europa.eu
خانم دکتر کاندلیزا رایس، وزیر خارجه آمریکاDr. Condoleezza Rice, U.S. Department of State2201 C Street NWWashington, DC 20520
آقای دورو کاسستیا ، رئیس شورای حقوق بشر سازمان مللMr. Doru CosteaPresident of UNITED Nations Human Rights CouncilOffice of the United Nations High Commissioner for Human RightsUNOG-OHCHR1211 Geneva 10, Switzerland

Ahwaz Human Rights Organization
AHRO- UK -P.O.Box 17725, London, N5 2WP, U.K
AHRO-USA - P.O. Box 679, Lorton, Virginia 22199
ahro25@yahoo.co.uk
human rights active in iran
human rights watch active in iran

فرزاد کمانگر

بنا برگزارشات رسیده از زندان اوین آقای فرزاد کمانگر معلم بازداشتی که در بیمارستان به مدت نامشخص بستری بوده است به زندان اوین انتقال یافت
فرزاد کمانگر معلم بازداشتی در اداره اطلاعات سنندج به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بطوری که از ناحیه فک ، گردن ، دندان ها دچار شکستگی و آسیب دیدگی جدی واقع شده است وی به مدتی نا معلوم در یک بیمارستان و در حالت کما بسر برده است و پس از مشخص شدن محل محاکمه ، به زندان اوین انتقال یافته است
نگهداری آقای فرزاد کمانگر در زندان اوین برای سلامت جان ایشان مخاطره آمیز است و باید فورا به بیمارستانی مجهز انتقال یابد

فعالان حقوق بشر در ایران ضرب و شتم وحشیانه و غیر انسانی این فرهنگی را شدیدا محکوم می کند و جهت آزادی این فعال فرهنگی از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد

حمیدرضا برهانی


بنا بر گزارشات رسیده از زندان رجایی شهر کرج آقای حمید رضا برهانی زندانی سیاسی که هم اکنون در بند 6 سالن 17 این زندان بدون رعایت اصل تفکیک جرایم نگهداری می شود .

این زندانی که پیش از این در زندان اوین و در بند 350 مسئول فروشگاه بند مذکور بوده است به دلیل انجام فعالیت حقوق بشری و کمک به بیش از 15 زندانی بی بضاعت که به دلیل بدهی در زندان بسر می بردند و پرداخت بدهی ایشان به جرم تبلیغ اعتقادات خود به زندان گوهردشت تبعید گشته است .

مسئولین زندان ابتدا وی را به بهانه اینکه مادر ایشان با قاضی حداد درگیری لفظی داشته است وی را به این زندان تبعید کرده اند اما پس از گذشت یک ماه از تبعید ایشان به این زندان علت تبعید آزاد کردن چند زندانی عادی بوده است ، مسئولین عنوان می دارند که آقای حمید رضا برهانی برای آزادی آقای خلیل شالچی قرار وثیقه تعیین شده را فراهم کرده است ، این در حالی است که وی اتهام مذکور را رد کرده است .

حمید رضا برهانی به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق توسط وزارت اطلاعات بازداشت و به زندان اوین منتقل و در حدود دو ماه گذشته به زندان گوهردشت تبعید شده است وی سابقه زندان در دهه 60 را نیز دارا می باشد و از زندانیان سیاسی با سابقه می باشد .

فعالان حقوق بشر در ایران ضمن اعتراض به تبعید این زندانی خواهان رعایت اصل تفکیک جرایم در مورد این زندانی میباشند


hrwaiiran@gmail.com
.

یکی دیگر از فعالین جنبش زنان بازداشت شد

در ادامه موج شدید بازداشتی که بر فعالین حقوق زنان به راه افتاده است، یکی دیگر از فعالین حقوق زنان به نام هانا عبدی فعال حقوق زنان و عضو کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. ماموران عملیات وزارت اطلاعات بدون ارائه حکم قضایی وی را بازداشت و کلیه وسائل شخصی اعم از کیس کامپیوتر و دست نوشته هایش را ظبط کردند .
خانواده عبدی تهدید شده اند در صورتیکه خبری در مورد وضعیت هانا به رسانه ها داده شود به ضرر فرزندشان تمام خواهد شد.
هانا عبدی،21 ساله، دانشجوی رشته روان شناسی و در انجمن زنان آذر مهر کردستان فعالیت داشته است. بازداشت این فعال حقوق زنان و دیگر فعالان، از جمله اعضای کمیپن یک میلیون امضا نشان می دهد که نهاد های امنیتی تلاش دارند با خفه کردن فریاد زنان آزادی خواه ایران برای احقاق حقوقشان، در برابر فعالیت های آنها مانع ایجاد کنند.

افراد بازداشت شده ی کمپین یک میلیون امضا از کوچکترین حقوق انسانی محروم بوده اند و اکثرا پس از بازداشت در سلول انفرادی که مصداق نقض حقوق بشر است تحت شدیدترین فشار های روحی و جسمی برای اخذ اعتراف قرار گرفته و از دیدار با وکلایشان محروم بوده اند.
روناک صفار زاده یکی از این افراد است که با گذشت 27 روز از زمان بازداشت، همچنان در سلول انفرادی نگهداری می شود و از دیدار با وکلای مدافع و تماس با خانواده اش محروم بوده است


hrwaiiran@gmail.com

۱۳۸۶ آبان ۱۴, دوشنبه

کیوان رفیعی دادگاهی شد




بنا برگزارشات رسیده آقای کیوان رفیعی صبح امروز در شعبه 13 دادگاه انقلاب به ریاست سادات بدون وکیل و هیات منصفه و به صورت غیر علنی در مدت کمتر از 5 دقیقه محاکمه شد .
در جریان دادگاه آقای کیوان رفیعی که در انتظار آغاز دادگاه خود بود ، پس از مشروت نماینده دادستانی با قاضی سادات با ارائه برگه ای از سوی وی به آقای کیوان رفیعی اعلام شد که دادگاه شما برگزار شده و حکم دادگاه طی هفته آتی صادر خواهد شد . آقای رفیعی که به روند برگزاری دادگاه اعتراض داشت اتهاماتش را به علت عدم مستند بودن و داشتن وجاهت قانونی رد کرد.
موارد اتهامی آقای کیوان رفیعی اقدام علیه امنیت کشور از طریق
تبلیغ گسترده علیه نظام از طریق جمع آوری و انتشار اخبار توسط مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تظاهرات 11 اردیبهشت 85 ، 18 تیر 83 ، 18 تیر 85 ،16 آذر 84
راه اندازی تجمعات غیر قانونی : 13 فروردین ( تجمع خانواده زندانیان سیاسی در پارک ملت تهران از طریق فراخوان زندانیان سیاسی )
ارتباط و حمایت از گروه های معاند نظام از طریق حمایت از زندانیان این گروه ها توسط مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
عضویت در گروه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به عنوان یک گروه حامی تروریست !!
لازم به ذکر است که اتهام شماره 5 به دلیل حمایت بدون تبعیض این مجموعه از زندانیان اعدامی عرب اهواز و زندانیان سیاسی هوادار جریان های سیاسی همچون ولی الله فیض مهدوی می باشد.
فعالان حقوق بشر در ایران روند برگزاری دادگاه مزبور را خلاف موازین حقوق بشری و حتی در چارچوب قوانین رژیم جمهوری اسلامی می داند و کلیه اتهامات مرتبط با مجموعه و شخص آقای کیوان رفیعی را وارد نمی داند و با تاکید مجددا بر اصول تغییر نا پذیر خود مبنی بر حمایت بی شاعبه از انسان های که توسط حاکمیت مورد ظلم واقع شده اند، اعلام می داریم که با وارد ساختن اتهامات این چنینی از فعالیت های حقوق بشری خود دست نخواهیم کشید




دانشجویان اصفهان احکام دانشجویان..........


در اعتراض به دستگیری و صدور احکام زندان صورت گرفت
جمعی از دانشجویان دانشگاه اصفهان، ظهر یکشنبه مورخ12 آبان تجمعی اعتراض آمیز را ترتیب دادند.
دانشجویان معترض با در دست داشتن پلاکاردهایی خواستار آزادی دانشجویان در بند پلی تکنیک شدند. در ابتدا تعداد اندکی از دانشجویان آغازگر تحصن بودند، که در ادامه لحظه به لحظه به جمعیت حاضر افزوده شد.
به گفته ی یکی از دانشجویان حاضر در تجمع ، معترضین با خواندن سرود یار دبستانی و سر دادن شعارهایی چون:"دانشجو می میرد ذلت نمی پزیرد"،"دانشجوی زندانی آزاد باید گردد"و...لحظه لحظه ابعاد گسترده تری به تجمع می بخشیدند.
در ادامه دانشجویان طی خواندن بیانیه ای به سوی درب شمالی دانشگاه حرکت نمودند.در محل درب اصلی دانشگاه پس سر دادن شعار از دانشجویان پلی تکنیک اعلام حمایت نمودند و بر جعلی بودن لوگوی نشریات و وجود توطئه ای از پیش تهیه شده تاکید کردند،در پایان یک بار دیگر بیانیه قرائت شد و تجمع مسالمت آمیز و ازادی خواهانه ی دانشجویان اصفهان بدون هیچ حاشیه و در گیری به پایان رسید.
مختصری از این بیانیه که توسط دانشجویان ازاده به دست ما رسید را در زیر می خوانید:
دانشجویان شریف دانشگاه اصفهان
شلاق استبداد، تحجر و سرکوب پیکر خسته و جوان آزادی بیان را در دانشگاه نشانه رفته .
تعطیلی نشریات دگر اندیش و آزادی خواه گام اول در جهت اهداف دیکتاتور مآبانه مدعیان عدالت ببود که انجام شد،اما مدعیان دروغین مردم گرایی به این نیز بسنده نکردنده اند و در جهت اهداف پلید خود دست به جعل نیز زده اند برای کشتن آزادی بیان و در بند کردن آزادی خواهان مبارز مرکز مبارزه برای ازادی (دانشگاه پلی تکنیک)را نشانه رفتند با جعل لوگوی نشریات سحر ،سر خط و آتیه و چاپ مطالب دروغین دانشجویان آزادی خواه ما احمد قصابان،مجید توکلی ،احسان منصوری را زیر ضرب بردند و در دانشگاه اوین!!! مستقر نمودند. پیکر دانشگاه و دانشجو از ضربات وحشیانه ی تحجر، استبداد و واپس گرایی خسته شده است. دانشجو دیگر تحمل خود را از دست داده است، سکوت باید شکسته شود. برای احقاق حقوق مسلم فریاد لازم است و این وظیفه ی خطیر بر دوش دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب بیش از پیش سنگینی می کند.
اکنون باید فریاد رهایی را برای دانشجویان در بند پلی تکنیک سر داد، اکنون باید به پاخواست و در مقابل هجمه شدید استبداد ایستاد. از تمام دانشجویان می خواهیم برای آزادی رفقای در بند به پا خیزند.

جمعی از دانشجویان” آزادی خواه و برابری طلب”
دانشگاه اصفهان



۱۳۸۶ آبان ۱۳, یکشنبه

علی عزیزی بازداشت شد

علی عزیزی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر ساعاتی پیش با هجوم نیروهای امنیتی به منزل پدریش بازداشت شد.علی عزیزی که نایب دبیر دفتر تحکیم وحدت است پیش از این نیز بارها از سوی نیروهای امنیتی مورد تعقیب و گریز قرار گرفته بود که در آخرین مورد آنها نیروهای امنیتی به اشتباه اقدام به بازداشت برادر وی کرده بودند.فعالیت های علی عزیزی برای اعتراض به احکام سنگین ۳ دانشجوی بازداشت شده امیرکبیر و شکل گیری فضای سرکوب سیاسی در دانشگاهها از جمله دلایل احتمالی بازداشت وی محسوب می شود.

دانشجویان آزاد تهران مرکز فشار از همه سو بر آن ها


دانشجویان این دانشکده با مشکلات فراوانی روبرو هستند که مهترین مشکل آن ها انتقال آن ها به ساختمان جدید که امکانات اولیه برای تحصیل را ندارد و هر گونه اعتراضی که به وضع موجود می شود یا با بی توجهی رییس دانشگاه روبرو می شود یا دانشجویان با توهین و مسئولان دانشگاه به وضع بسیار روبرو می شوند مشکلات بسیار زیاد و غیر قابل تحمل این دانشگاه به شرح زیر می باشد:
کارگاهی بودن فضای دانشگاه: به دلیل اینکه این ساختمان هنوز آماده بهر برداری نبوده و دو ساختمان عظیم در کنار این ساختمان در حال ساخته شدن است گوش دادن به صدای جوشکاری و خالی کردن مصالح صدا هایی است که هر روز دانشجویان با آن روبرو هستند( در بعضی از مواقع صداهای ساخت و ساز به اندازه ایی زیاد است که صدای استاد به دانشجویان نمی رسد)
به گواه بیشتر دانشجویان و استادان معماری این دانشکده این مکان با این طراح معماری به تنها جایی که شبیه نیست دانشگاه است و هیچ دقتی در آن به کار نرفته است و مشکلات فروان دارد
نداشتن کتاب خانه: با توجه به اینکه دانشجویان ساعت های بسیار در دانشگاه هستند(به دلیل اینکه دانشگاه که نام تهران مرکز را یدک می کشد به شمال غربی ترین نقطه ی تهران-پونک- منتقل شده است و اکثر دانشجویان مسیر بسیار دور برای آن ها ست) کتاب خانه وسایت کامپیوتر مناسب ندارد
وضعیت سلف غذا خوری: بعد از ماه رمضان این دانشگاه فاقد سلف غذا خوری بود و غذا را به دانشجویان به گونه ایی می داند که گویا به زندانی ها غذا می دانند. هم اکنون سلف دانشگاه در جایی قرار دارد که روشنایی ندارد و پر از مصالح ساختمانی است
.نامناسب بودن سرویس ها بهداشتی: وضعیت سیرویس های بهداشتی بسیار شرم آور است و جای تعجب دارد که با توجه به نوساز بودن این ساختمان چرا این مقدار کثیف تاریک و فاقد امکانات بهداشتی می باشدو تا کنون بسیاری از دانشجویان در این دستشویی ها به دلیل خرابی درهای آن ساعت ها دردستشویی ها حبس شده اند
نداشتن وسایل گرم کننده: دانشکده فنی دانشگاه آزاد تهران مرکزی بسیار سرد بود و فاقد سیستم ها گرمایشی بوده که این سرما هم بر مشکلات دانشجویان افزوده است
وضعیت نابه سامان برگزاری کلاس ها: اکثر کلاس های این دانشکده یا برگزار نمی شود یا اگر برگزار می شود به دلیل بی برنامگی مسئولین دانشگاه دیر و با مشکلات فروانی از قبیل جابه جای کلاس در حین برگزاری کلاس دربرای چندین بار نبود ماژیک، تخته پاک کن، صندلی ها کافی، و........
نداشتن آسانسور با توجه به اینکه این دانشکده 7 طبقه است از آسانسور بی بهره می باشد و بیشتر انرژی دانشجویان صرف بالا رفتن از پله ها می شود تا علم آموزی
اقدامات دانشجویان این دانشگاه درمقابل این مشکلات بزرگ:
دانشجویان این دانشکده از همان ابتدا با دیدن این ساختمان مشکلات آن را پیش بینی کردند که در تجمعی در 3 مهر آن را بیان کردند و ریاست دانشکده با حضور در میان دانشجویان با دادن وعده های دروغ سعی در کاهش اعتراضات کرد که وعده او کامل شدن ساختمان تا 10 مهر بود دوروغی بیش نبود. دانشجویان در روزهای بعد با مراجعه حضوری به وی یا نوشتن نامه ها با امضا های فروان خواستار رسیدگی به وضعیت اسفناک دانشکده بودند که وی در دانشجویان را متهم به بی عقلی کرد و حراست دانشگاه با دانشجویانی که از این مشکلات عکس برداری می کنند برخورد می کند و به کمیته انظباطی برده. دانشجویان این دانشگاه به دلیل اینکه انجمنی( سال ها ست که در
حسرت آن می سوزند) ندارند نمی داند چگونه این مشکلات را فریاد کنند
..